۳ اصطلاح کاربردی/ I lost my cool به چه معناست؟
I lost my cool از کوره در رفتم! Call on در خواست کمک کردن Provided that به شرطی که!
فعل «Bog down» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Bog down به معنای “کند جلو رفتن، پیشرفت آهسته داشتن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Slow make progress مثال: Yasini got bogged down in his research and didn’t finish the project in time یاسینی در انجام تحقیقات پیشرفت کندی داشت و پروژه را به موقع به […]
تفاوت Get on/ Get in/Get out/ Get off
get in / Get on سوار شدن ,داخل شدن get out/ get off پیاده شدن ,خارج شدن Get on: از get on برای وسایل حمل و نقلی استفاده می کنن که بتونیم داخلشون وایسیم و راه بریم مثل اتوبوس ،قایق،قطار یا هواپیما برای مثال: I got on the bus and went home […]
۳ اصطلاح انگلیسی/ «Over my dead body» به چه معناست؟
Neck of the woods در منطقه با همسایگی چیزی یا کسی بودن Needle in a haystack یافتن سوزن درانبار کاه /تلاش سخت برای پیدا کردن چیزی Over my dead body محاله بزارم انجامش بدی/ مگر ازجنازه من رد شی انجام شه
۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/ اشک تمساح به انگلیسی
Crocodile tears اشک تمساح-اشکی که برای فریب دیگران می ریزیم Dress to kill تیپ زدن برای جذب افراد/ تیپ جنس مخالف کش Everything but the kitchen sink از شیرمرغ تا جون آدمیزاد/ تقریبا همه چیز
۳ اصطلاح انگلیسی/ «Let your hair down» به چه معناست؟
have a cow عصبانی و غمگین شدن از چیزی Let your hair down ریلکس بودن و لذت بردن / خوش گذراندن many moons زمان خیلی طولانی / مدت خیلی زیاد
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۸۱)
A dream becomes a goal when action is taken toward its achievement رویا تبدیل به هدف میشه، زمانی که اقدامی در جهت دستیابی به آن صورت گیرد. To be beautiful means to be yourself. You don’t need to be accepted by others.You just need to accept yourself زیبا بودن یعنی خودت بودن. […]
تفاوت right now و right away
وقتی میگیم right now یعنی همین الان، همین حالا، حال حاضر Example: I’m washing the dishes right now من الان دارم ظرف هارو میشورم. اما right away یعنی بی درنگ، بدون تاخیر Example: I need to talk to your boss right away من باید فوری با رئیست صحبت کنم
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۸۰)
Knowing what you need to do improve your life takes wisdom Pushing yourself to do it takes courage دونستن اینکه برای بهبود زندگیت باید چه کارهایی انجام بدی، خردمندانست. تحت فشار قرار دادن خود، برای انجام این کار جرات میخواد. Start to love your flaws and gradually you will turn into a happy soul […]
فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Clear off به معنای “جایی را به سرعت ترک کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave somewhere quickly مثال: As soon as the trouble started, we cleared off همون موقع که دردسر شروع شد ما به سرعت آنجا را ترک کردیم.
Sunday, 22 December , 2024