داستان کوتاه «The crazy artist» همراه ترجمه
The crazy artist Frenhofer was the best artist in the world. Everyone loved him.The quality of his paintings was very high. He always used the best materials He made a big profit from his paintings.He had delicious meals with his rich neighbors. He taught art classes Life was good.Then his attitude changed. He stopped selling […]
چند اصطلاح انگلیسی بامزه (۱۰۹)
(جل الخالق) Holy moly (تپل مپل) Roly poly (کوتوله موتوله) Humpty Dumpty (کوچولو موچولو) Itsy bitsy (گوگولی مگولی) Goochy goochy goo (هوای دونفره) lovey dovey weather (باشه حتما) Okey dokey (آبکی شلکی) Wishy washy (یهویی، بخوای نخوای) Willy nilly (فس فس نکن) Don’t dilly dally
آشنایی با چند واژه مصوب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی به جای واژههای ماکسیمم و مینیمم، دو واژه بیشینه و کمینه را پیشنهاد داده است. به گزارش الفبای زبان، روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بهمناسبت روز جهانی زن در ریاضیات، واژۀ مصوّب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی را به اشتراک گذاشته است. نگاشت (mapping, map): رابطهای که هر نقطه […]
اصطلاح «ignorance is bliss»
ignorance is bliss این اصطلاح اشاره دارد به ضرب المثل معروف خودمان دارد که می گوید «بی خبری خوش خبری»/بیانگر آرامشی که افراد ناآگاه دارند He never keeps up with the news or cares about the troubles in the world because he believes that ignorance is bliss او هرگز با اخبار همراه نیست و به […]
درباره فعل «to revive»
to revive=restore to life or consciousness احیاء کردن/ زنده کردن/ دوباره خلق کردن synonyms= animate, quicken, reanimate, recreate The economy is beginning to revive اقتصاد شروع به احیاء شدن کرده. an attempt to revive steel industry مثال تلاش برای احیای صنعت فولاد The doctors could revive him دکتر ها تونستند احیاش کنند
اصطلاح «شایعه شده که…»
It’s rumored that شایعه شده که …. It’s rumored that she went bankrupt شایعه شده که اون ورشکسته شده. It’s rumored that they are getting married شایعه شده که اونا دارن ازدواج میکنن. She accused him of starting rumors about her. Ever since his sudden resignation, rumors have been flying او را به […]
اصطلاح «Nip something in the bud»
Nip something in the bud معادل ضرب المثلی «جلوی ضرر و هروقت بگیری منفعته» است/ جلوی ضرر را گرفتن/چیزی را در مراحل اولیه متوقف کردن/در نطفه خفه رکردن By arresting all the leaders, they nipped the rebellion in the bud با دستگیری همه رهبران، شورش را در نطفه خفه کردند When the kid shows the […]
اصطلاح «a feast for the eyes»
a feast for the eyes چشم نواز/ دلربا/جذاب An especially attractive, pleasing, or remarkable sight or visual experience His newest film has such lush cinematography that it is truly a feast for the eyes جدیدترین فیلم او چنان فیلمبرداری پرآذینی دارد که واقعاً چشم نواز و زیبا است There are so many wonderful displays, pictures, […]
چند اصطلاح کاربردی/ اصطلاح «من همینم که هستم»
but no but اما و اخه ندارره for no reason همینجوری you look fishy مشکوک میزنی its as A B C خیلی راحته i am as i am من همینم که هستم
کلمه هایی که همیشه با «have» می آیند
کلمه هایی که همیشه با “have” می آیند : Have a bath Have a drink Have a good time Have a haircut Have a holiday Have a problem Have a relationship Have a rest Have lunch Have sympathy حمام کردن نوشیدن (یه نوشیدنی) اوقات خوشی داشتن کوتاه کردن مو تعطیلات رفتن مشکل داشتن رابطه داشتن […]
Monday, 23 December , 2024