واژه «تحقیرآمیز »
disdainful اهانت آمیز- توهین آمیز work for my brother?’ she said, with a disdainful snort برای برادرم کار کنم؟ او با لحن تحقیرآمیزی گفت with a last disdainful look, she turned towards the door با آخرین نگاه تحقیرآمیزش به سمت در چرخید he cast a disdainful glance in their direction نگاهی تحقیرآمیز به سمت آنها […]
جارو برقی کشیدن
I am vacuuming دارم جارو برقی میکشم Almost done vacuuming the rug جارو کردن قالیچه تقریبا تموم شد Vacuuming; clean with a vacuum cleaner تمیز کردن با جارو برقی the room needs to be vacuumed خونه نیاز داره که جارو برقی بشه.
اصطلاح «اینم شد…/ به این میگی…»
You call that a /an به این میگی … ؟! اینم شد … ؟! الان این مثلا … بود ؟! call: نامیدن – فرض کردن – به حساب آوردن عبارت You call that a رو میگی، بعد اسم رو میاری: !?You call that a life به این میگی زندگی؟؟/ اینم شد زندگی!!؟ !?!You call that […]
انواع سفر/ معانی On a voyage & On a pilgrimage
نکته: حرف اضافه کلمات مربوط به سفر و تعطیلات On میباشد On a trip سفر کوتاه On a business trip سفر کاری On a mission ماموریت، سفر ماموریتی On vacation تعطیلات On holiday تعطیلات On a cruise سفر دریایی On a voyage سفر دریایی On an excursion سفر اکتشافی On an expedition سفر تحقیقاتی […]
تفاوت arrive at و arrive in
اگر مقصد را به شکل یک نقطه (یا مکان) در نظر بگیرید، باید از حرف اضافه at استفاده کنید . اگر مقصد را به شکل یک ناحیه ببینید، باید از حرف اضافه in استفاده کنید. اگر مقصد یک شهر کوچک، یک ساختمان و یا بخشی از یک ساختمان است، از حرف اضافه at استفاده کنید. […]
ساختار پرکاربرد «be into»
be into اصطلاح be into به معنی ‘علاقه داشتن به…’ است. در این اصطلاح به جای be از افعال to be یعنی am, is ,are برای زمان حال و was, were برای زمان گذشته استفاده میکنیم. مثال: I’m into pop music من به موسیقی پاپ علاقه دارم. ?What sport are you into the most به […]
عبارت «چه برسد به اینکه…»
much less چه برسه به اینکه … نکته؛ این عبارت بعد از جملات منفی استفاده می شود. I never even spoke to the man, much less insulted him من هیچوقت با اون صحبت نکردم، چه برسه به اینکه بهش توهین کرده باشم. John couldn’t even pick up the box, much less carry it […]
نکته مهمی درباره واژه «Rare»
برای چیزهایی که تعداد کمی از آنها وجود دارد از کلمهی rare استفاده میشود: Rare coins are usually worth a lot of money برای رویدادهایی که خیلی کم رخ میدهند هم از کلمهی rare استفاده میشود: I was lucky enough to witness one of her rare public appearances برای توصیف چیزهایی که معمولاً رایج هستند […]
مترادف های برای «خوشمزه»
tasty savory yummy tasteful flavorful exquisite palatable succulent delectable appetizing toothsome flavorsome drool-worthy scrumptious finger-licking mouth-watering
برخی مترادف های ضروری برای آیلتس
Abandon = Desert, leave Confuse = Complicate, muddle Ability = Skill, gift Cruel = Mean, heartless Able = Capable, gifted Connect = Join, link, attach Abbreviate = Shorten, Continue = Persist, persevere Abundant = Ample, copious Cry = Sob, weep Accurate = Correct, flawless Cover = Conceal, hide Achieve = Accomplish, obtain Cranky = Cross, […]
Monday, 23 December , 2024