برخی واژگان مشابه انگلیسی (۱۷) /?conform or confirm
lunch ناهار launch پرتاب کردن peak قله pick چیدن peek نگاه دزدکی trust اعتماد کردن thrust چپاندن،فروکردن infect آلوده کردن in fact در حقیقت object مخالفت کردن abject پست،ذلیل middle وسط meddle فضولی کردن dam سد damn لعنت کردن expiration انقضا expression اصطلاح dim مبهم ، کم نور deem لازم دانستن fit مناسب feat شاهکار […]
معادلهای «It is important»
عبارت “It is important” یکی از عبارتهای پرتکرار و پرکاربرد در مکالمات روزمرهی انگلیسی به حساب میاد که تو این پست به معادلهای اون اشاره میکنیم: It’s significant It’s essential It’s remarkable It’s notable It’s substantial It’s meaningful It’s considerable It’s serious
واژه « To predict»
to predict پیش بینی کردن مثال: It’s difficult to predict that پیش بینی کردنش مشکله. Newspapers predicted that the president would be re-elected. روزنامه ها پیش بینی کردند که رئیس جمهور دوباره انتخاب خواهد شد. It’s difficult to predict the long-term effect of this decision مشکله که بشه نتایج بلند مدت این تصمیم رو […]
جملات کوتاه و آموزنده انگلیسی (۵۷)
No matter how you feel. Get up, dress up, show up and never give up مهم نيست چه حس و حالى دارى. بلند شو ، آماده شو ، خودتو نشون بده و هرگز جا نزن . If you don’t risk anything, you risk everything اگه رو هيچى ريسك نكنى، در واقع همه چيز رو ريسك […]
افرادی که در زمینه پزشکی فعالیت می کنند/ Specialist & Midwife کیست؟
با نام افرادی که در زمینه پزشکی فعالیت می کنند به انگلیسی آشنا شویم. Dentist دندان پزشک A dentist, also known as a dental surgeon, is a surgeon who specializes in dentistry, the diagnosis, prevention, and treatment of diseases and conditions of the oral cavity یک دندان پزشک، یا جراح دندان، نوعی از جراح است […]
آشنايي با اسم مصدر gerund و موارد کاربرد
در انگليسي اسم مصدر را با اضافه كردن ing به انتهاي شكل ساده فعل به وجود مي آورند . اسم مصدر در جمله همانند اسم عمل مي كند . smoking – swimming بعد از حروف اضافه فعل با ing يا اسم مصدر قرار مي گيرد. گاهي اوقات براي ساختن اسم به فعل، ing اضافه مي […]
فعل ترکیبی «get around»
یکی از کاربردهای فعل ترکیبی get around معنی ‘رفت و آمد کردن’ است. یعنی اینکه شخصی مثلا در یک شهر به مکانی یا مکان هایی برود. این رفت و آمد کردن مثلا ممکن است به واسطه شغل باشد، یا ممکن است شخصی به عنوان جهانگر وارد شهری شود و طبیعتا برای دیدن مکان های مختلف […]
واژه «Elliptical»
Elliptical (adj)=oval; ambiguous, either purposely or because key words have been left out بیضی شکل، بیضی؛ مبهم، گنگ؛ فشرده، موجز، کوتاه؛ (دستور) (عبارت) حذف دار، دارای حذف؛ (اجزای جمله) مستتر، مقدر، محذوف، افتاده An elliptical billiard ball wobbles because it is not perfectly round; an elliptical remark baffles because it is not perfectly clear یک […]
واژه «Dowdy»
Dowdy =slovenly; untidy نا مرتب؛ کثیف؛ بی ریخت، بی قواره، از مد افتاده؛ (به طعنه) بد لباس She tried to change her dowdy image by buying a fashionable new wardrobe او سعی کرد با خرید یک کمد لباس جدید شیک وجهه نا مرتبش را عوض کند.
درباره صفت های irreparable & irreversible
صفت های irreversible و irreparable معنای شبیه به هم دارند و در کانتکست های مشابهی می تونن به کار برن. این دو واژه گاها به یک معنی استفاده میشن ولی به طور کلی صفت irreparable به معنای جبران ناپذیر و صفت irreversible به معنای برگشت ناپذیر هست. irreversible: incapable of being reversed or turned about […]
Thursday, 14 November , 2024