پسوند en برای تبدیل کردن به فعل
برخی از اسمها و صفتها با اضافه شدن پسوند en تبدیل به یک فعل میشوند : Adjective/Noun + en = Verb Shorten کوتاه کردن Widen توسعه دادن، گستردهتر کردن Broaden گسترش دادن، گستردهتر کردن Brighten درخشان کردن، درخشان شدن Darken تاریک کردن، تاریک شدن Harden سخت کردن، سخت شدن Sharpen تیز کردن، تیز شدن Moisten […]
۲اصطلاح کاربردی/ hit the nail on the head
دو هزاری افتادن…فهمیدن.. The penny drops She looked confused for a moment, then suddenly the penny dropped اولش گیج میزد ولی یهو دوهزاریش افتاد. ?Has the penny dropped دوهزاریت افتاد؟ I hadn’t realized that Tom was in love with Mary, but When I saw how he looked at her, the penny finally dropped اولش نمیدونستم […]
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۱)
the beauty of pure and genuine connections is they do not feel heavy even in disagreements زیبایی، پیوند خالص و اصیل به این است که حتی در اختلاف نظرها احساس سنگینی ندارید. Create new habits. Meet new people. Try a new routine. Wake up earlier. There are too many possibilities in life to not be […]
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۲۸)
Sometimes people are beautiful. Not in looks. Not in what they say. Just in what they are بعضی وقتا آدما قشنگن، نه در ظاهر نه اون طوری که می گن. فقط در چیزی که هستن. The beginning is the most important part of whatever you want to accomplish. Start. Now شروع مهمترین بخش هر کاری […]
اصطلاح «Wear your heart on your sleeve»
Wear your heart on your sleeve=to show your feeling openly خود را آشکارا نشان دهید، در مورد احساسات خود باز باشید My boyfriend’s never been too shy to wear his heart on his sleeve but I’m the opposite دوست پسر من هرگز آنقدر خجالتی نبوده که احساساتش را نشان ندهد، اما من برعکس هستم That’s […]
اصطلاح «on (someone’s) wrong side»
on (someone’s) wrong side مورد بی لطفی کسی/ مورد غضب کسی/ناخوشایند برای کسی/ تحریک خشم/تحقیر یا اخراج کسی Displeasing to someone; provoking someone’s anger, contempt, or dismissal The best way to get through this class is to say nothing unless called upon, and to make sure you don’t get on the teacher’s wrong side بهترین […]
اصطلاح «Have got very short fuse»
Have got very short fuse syn=a tendency to get angry easily = a quick temper اعصاب نداشتن، عصبانی بودن The chef has got a very short fuse سرآشپز اصلا اعصاب نداره The boss is known to have a short fuse رئیس به آدم بی اعضاب معروف است
عبارت کاربردی «be into»
اصطلاح be into به معنی ‘علاقه داشتن به…’ است. در این اصطلاح به جای be از افعال to be یعنی am, is ,are برای زمان حال و was, were برای زمان گذشته استفاده میکنیم. I’m into pop music من به موسیقی پاپ علاقه دارم. ?What sport are you into the most به چه ورزشی […]
عبارات و افعال با Stand
Collocations with stand Stand back عقب ایستادن Stand by کناری کسی ماندن Stand down کناره گیری کردن Stand for… مخفف….بودن Stand in جایگزین کسی شدن Stand out متمایز بودن/ نمایان بودن Stand over بالای سر کسی ایستادن Stand up ایستادن/ بلند شدن
یکی از کاربردهای فعل ترکیبی get around
یکی از کاربردهای فعل ترکیبی get around معنی ‘رفت و آمد کردن’ را بیان می کند، یعنی اینکه شخصی مثلا در یک شهر به مکانی یا مکان هایی برود. این رفت و آمد کردن مثلا ممکن است به واسطه شغل باشد، یا ممکن است شخصی به عنوان جهانگر وارد شهری شود و طبیعتا برای […]
Wednesday, 18 December , 2024