بایگانی‌های الفبای زبان اصطلاحات کاربردی - صفحه 7 از 21 - الفبای زبان
اصطلاحی برای «مقایسه قیمتها» درانگلیسی 20 مرداد 1403

اصطلاحی برای «مقایسه قیمتها» درانگلیسی

Shop around فعل عبارتی (phrasal verb) Shop around به معنای “مقایسه قیمت ها” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: compare prices   مثال: I want to shop around a little before I decide on these boots می‌خواهم قبل از تصمیم‌گیری درباره خرید این چکمه‌ها، کمی قیمت ها را مقایسه کنم.

اصطلاحی برای «قطع کردن تماس» در انگلیسی 20 مرداد 1403

اصطلاحی برای «قطع کردن تماس» در انگلیسی

Hang up فعل عبارتی (phrasal verb) Hang up به معنای “قطع کردن تماس تلفنی” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی:   end a phone call   مثال: He didn’t say goodbye before he hung up او قبل از اینکه تلفن را قطع کند خداحافظی نکرد.

اصطلاحی برای «به فُلانی رفتم/شبیه فُلانی هستم» در زبان انگلیسی 15 مرداد 1403

اصطلاحی برای «به فُلانی رفتم/شبیه فُلانی هستم» در زبان انگلیسی

take after   به کسی رفتن/ شبیه کسی بودن I take after my mother. We are both impatient من شبیه مادرم هست/ به مادرم رفتم. هر دو عجولیم. My son takes after his grandfather with his musical talent   پسرم  استعداد موسیقی اش به پدربزرگش رفته    It’s strange but I don’t really take after […]

وقتی متوجه صحبتی نشدیم، از این جملات انگلیسی استفاده کنیم! 15 مرداد 1403

وقتی متوجه صحبتی نشدیم، از این جملات انگلیسی استفاده کنیم!

جملاتی درمورد وقتی به شما کسی چیزی رو توضیح میده و شما متوجه نمیشید… ?Sorry¸ what did you say ببخشید، چی گفتید؟ I’m sorry¸ but I don’t understand you ببخشید، ولی متوجه نمی شوم چی می گی. ?Sorry¸ what did you say ببخشید، چی گفتی؟ ?Can you say that again¸ please می توانی دوباره بگی، […]

۳ جمله کاربردی / «به دلم ننشست» در زبان انگلیسی چه می شود؟ 14 مرداد 1403

۳ جمله کاربردی / «به دلم ننشست» در زبان انگلیسی چه می شود؟

I lost my train of thought رشته کلام از دستم در رفت. حواسم پرت شد. یادم رفت چی میگفتم. Something not resonating with someone باهاش ارتباط برقرار نکردن، به دل نچسبیدن، همذات پنداری نکردن، باهاش حال نکردن. درک نکردن. حس و حالش را درک نکردن   Walking on thin ice  در وضعیت شکننده‌ای بودن. در […]

درباره صفت های  irreparable & irreversible 02 مرداد 1403

درباره صفت های irreparable & irreversible

صفت های irreversible و irreparable معنای شبیه به هم دارند و در کانتکست های مشابهی می تونن به کار برن. این دو واژه گاها به یک معنی استفاده میشن ولی به طور کلی صفت irreparable به معنای جبران ناپذیر و صفت irreversible به معنای برگشت ناپذیر هست. irreversible: incapable of being reversed or turned about […]

 چند اصطلاح برای اظهار همدردی در انگلیسی 31 تیر 1403

 چند اصطلاح برای اظهار همدردی در انگلیسی

I’m terribly sorry ‎ واقعا متاسفم I try to make it up ‎ سعی می کنم جبران کنم no offense ‎ منظور بدی نداشتم. None taken ‎ من هم به دل نگرفتم. Don’t mention it ‎ اصلا حرفش رو هم نزن. No sweat man ‎ بی خیال بابا! Don’t put yourself through hell ‎ به […]

ویراست دوم کتاب «مسائل حقوقی مصاحبه‌های تاریخ شفاهی» منتشر شد 30 تیر 1403

ویراست دوم کتاب «مسائل حقوقی مصاحبه‌های تاریخ شفاهی» منتشر شد

در ویراست دوم کتاب «مسائل حقوقی مصاحبه‌های تاریخ شفاهی»، رأی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش مالکیت فکری در اسلام توضیحاتی درباره آخرین وضعیت لایحه «قانون حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط» و نحوه پرداختن به منابع تاریخ شفاهی و منابع شنیداری در این لایحه و آخرین رویدادها و فعالیت‌های آموزشی حوزه […]

فعل عبارتی «Think over» 30 تیر 1403

فعل عبارتی «Think over»

Think over=consider something carefully=contemplate=meditate=mull= mull over فعل عبارتی (phrasal verb) Think over به معنای « به طور جدی به چیزی فکر کردن/جوانب چیزی را سنجیدن» است.تفاوت آن با  think شاید دراین باشد که موضوع جدی تری برای فکر کردن و تصمیم گیری وجود دارد.  مثال: he told the player to go home and think over […]

30 تیر 1403

فعل عبارتی «Wear off»

Wear off= fade away فعل عبارتی (phrasal verb) Wear off به معنای “محو شدن، پاک شدن” هستش. مثال: Most of my make-up wore off before I got to the party بیشتر آرایش من قبل از رسیدن به مهمانی پاک شد.