فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Clear off به معنای “جایی را به سرعت ترک کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave somewhere quickly مثال: As soon as the trouble started, we cleared off همون موقع که دردسر شروع شد ما به سرعت آنجا را ترک کردیم.
اصطلاح غافلگیر شدن
you caught me off guard=to surprise someone سوپرایز کردن کسی/ غافلگیر شدن/ اصطلاح عامیانه برای سوپرایز کردن The news caught her completely off guard خبر حسابی او را سوپرایز کرد My mom was caught off guard when my brother announced his wife was pregnant وقتی برادرم اعلام کرد همسرش حامله است، مادرم غافلگیر شد
گرامر …I was about to
برای به کار بردن ترکیب پرکاربرد در شُرف انجام کاری بودن/ داشتم فلان کارو می کردم/ داشتم می رفتم/ داشتم نگاه می کردم و … باید از این ترکیب استفاده کنید: این جالت بیانگر زمان آینده در گذشته است اما به معنی زمان گذشته ی استمراری نیست. I was about to I was about to […]
from the get-go
from the get go از همون اول… I knew from the get-go از همون اول می دونستم he didn’t like me from the get go او از همون اولش منو دوست نداشت
!Don’t be sarcastic
I’d like to make a doctor’s appointment یک وقت دکتر می خواهم !Don’t be sarcastic تیکه ننداز I need some space نیاز دارم تنها باشم
آثار برنده نوبل ادبیات را چطور بخوانیم؟
«یون فوسه» نویسنده نروژی که مدتها به عنوان برنده بعدی جایزه نوبل معرفی میشد، سرانجام امسال این جایزه را دریافت کرد. برای کسانی که تازه میخواهند وارد دنیای این نمایشنامهنویس و رماننویس تحسینشده شوند، پیشنهادهایی برای خواندن وجود دارد. به گزارش الفبای زبان– ایسنا، آکادمی سوئدی نوبل برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۳ را اعلام […]
پیشوندهایی برای جهت و نگرش
Prefixes of orientation and attitude پیشوندهایی که بیان کننده جهت و نگرش هستند. پیشوند anti : به معنای در مقابل است. به همراه اسامی و صفات می آید. مانند: Anti-social, anti-clerical, anti-clockwise, anti-missile, anti-war پیشوند contra : به معنای مقابل و مخالف است. به همراه اسم؛ فعل؛ صفت می آید. مانند: Contradistinction, contraindicate, contrafactual پیشوند […]
اصطلاح “to split hairs”
to split hairs=make small and unnecessary distinctions مو از ماست کشیدن، وارد جزئیات کم اهمیت شدن این عبارت بیشتر برای نشان دادن وقتی استفاده میشود که شخصی بدون دلیل واضح و قابل قبول درباره جزئیات یا جزییات ریزی از یک موضوع صحبت میکند. مثالها: We all agreed on the main points of the proposal, so […]
!Don’t get mushy
Don’t get mushy احساساتی نشو If you describe someone or something as mushy, you mean that they are very sentimental “Don’t get mushy” is an idiomatic expression used to tell someone not to become overly sentimental or emotional یک عبارت اصطلاحی است که برای اینکه به کسی بگوییم بیش از حد احساساتی یا عاطفی نشوید […]
پیشوند هایی که تعداد و شمارش را نشان میدهند
Number Prefixes: پیشوند هایی که تعداد و شمارش را نشان میدهند. پیشوند bi , di : به معنای دو میباشد. مانند: Biplane, bicycle, biped, bilateral, bifocal, bilingual, dichotomy, diode, dioxide, digraph, divalent پیشوند poly, multi : به معنای چندین؛ بسیار میباشد. مانند: Polyglot, polygon, polygamy, polyandry, polysemy, polytechnic, multiform, multi-lateral, multiracial,multi-purpose پیشوند -hemi, semi, demi […]
۱۰ روش بیان سلام و خداحافظی!
Helloسلام Hiسلام Hey(غیررسمی) سلام Hi thereسلام Howdy(غیررسمی) سلام Byeخداحافظ Bye-byeخداحافظ See you later(غیررسمی) میبینمت Take careمراقب خودت باش. Have a good time.اوقات خوشی داشته باشی.
Sunday, 17 November , 2024