فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Clear off به معنای “جایی را به سرعت ترک کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave somewhere quickly مثال: As soon as the trouble started, we cleared off همون موقع که دردسر شروع شد ما به سرعت آنجا را ترک کردیم.
?How old are you turning
?How old are you turning داری چند ساله می شی؟ I’m turning 20 دارم ۲۰ ساله می شم your look younger for your age از سنت جوان تر به نظر میرسی
شاعر آمریکایی برنده نوبل ادبیات درگذشت
«لوئیز گلیک»، شاعر آمریکایی برنده نوبل ادبیات درگذشت. به گزارش الفبای زبان از ایسنا و به نقل از گاردین، «لوئیز گلیک»، شاعر برنده نوبل ادبیات و ملکالشعرای سابق ایالات متحده آمریکا در سن ۸۰ سالگی از دنیا رفت. ناشر آثار «گلیک» خبر درگذشت این شاعر را در اطلاعرسانی به «آسوشیتدپرس» تایید کرد. «لوئیز گلیک» در […]
دو نکته درباره واژه Apply
نکته اول: ?apply for or apply to حرف اضافه Apply for برای درخواست دادن برای موسسات و مشاغل و تحصیل استفاده می کنیم. به حروف اضافه در این فریز دقت کنید: Apply (to an organization) for a job, course, scholarship, etc درخواست دادن برای موسسه، شغل، دوره، بورسیه و… She has applied for the post […]
۳ واژه مرتبط/ مستاجر و صاحبخانه
Tenant مستاجر landlord مرد صاحبخانه landlady زن صاحبخانه
enough در انگلیسی
enough کلمهای است که روی مقدار و درجه کافی بودن چیزی تاکید دارد. این کلمه میتواند در نقشهای صفت ، قید و ضمیر استفاده شود. Enough در نقش صفت: کاربرد enough بهعنوان صفت شمارشی بسیار آسان است. البته enough فقط میتواند صفت حالت “attributive” باشد (قبل از اسمی که توصیف میکند قرار بگیرد)؛ این کلمه […]
نشنیده گرفتن!
Doctor gave me a clean bill of health دکتر گفت که من هیچیم نیست Turn a deaf ear نشنیده گرفتن These shoes are pinching این کفشها پاهامو میزنه
انتشار «مازاری» و «سیبها هرگز نمیافتند»
«مازاری یا واژگان حکیم دیلمی» بهجامانده از عبدالرحمان عمادی و ترجمه «سیبها هرگز نمیافتند» نوشته لیان موریارتی منتشر شدهاند. به گزارش الفبای زبان، کتاب «مازاری یا واژگان حکیم دیلمی» (لغات دیلمی در تحفهالمومنین نوشته حکیم میرمومن تنکابنی دیلمی) شناسایی و گردآوری و گزارش عبدالرحمان عمادی در ۱۷۱ صفحه با شمارگان ۵۵۰ نسخه و بهای ۱۵۰ […]
۲ واژه مرتبط
fluctuate نا منظم / به طور بی نظم fleeting ناپایا
دنگی حساب کردن
!It’s beyond me عقل من قد نمیده، فراتر از من هست این مسئله Let ‘go dutch بیا دنگی حساب کنیم
می خواهم قسطی بپردازم
I’d like to pay in installments می خواهم قسطی بپردازم I can’t get enough of you من ازت سیر نمی شم
Sunday, 17 November , 2024