انواع افعال برای تمام شدن در انگلیسی
تمام شدن چیزهای مصرفی مثل قهوه در فنجان، کاغذ دفتر ،آب یا چایی در لیوان، مواد غذایی و … I ‘m out of coffee. قهوه م تمام شد I ‘m out of tea.چایی م تمام شد I ‘m out of paper. کاغذم تمام شد تمام شدن زمان چیزی که در یک بازه زمانی اتفاق […]
واحد های شمارش (۲)
a pair of shoes یک جفت کفش a drop of water یک قطره آب a bunch of grapes یک خوشه انگور a bunch of flowers یک دسته گل a lump of coal یک تکه زغال a stack of plates یک دسته بشقاب a row of seats یک ردیف صندلی ▫a string of beads یک رشته […]
واژگان ضروری (۹۳)
a single room اتاق یه نفره a double room اتاق دو نفره twin beds اتاق دو تخته a single bed تخت یه نفره a double bed تخت دو نفره airport فرودگاه bus station / stop ایستگاه اتوبوس the town center مرکز شهر the port بندر hospital بیمارستان hotel هتل motel مسافرخونه travel agency آژانس مسافرتی […]
تفاوت Too much & much too
هر دوی آنها معنی یکسانی دارند ولی بعد از too much از اسم استفاده می کنیم و بعد از much too صفت یا قید استفاده می شود. I had too much sugar this morning Much too معمولاً قبل از یک صفت یا قید استفاده می شود تا نشان دهد چیزی بسیار بیشتر از آنچه لازم […]
واژگان ضروری (۹۲)
to shoot شلیک کردن shot شلیک / صدای گلوله / تیر gun تفنگ bullets گلوله
کاربرد If only
اصطلاح if only به منظور بيان آرزو, خواسته يا حسرت گوينده است. به مثالهای زیر توجه کنید: ️if only they save his life چی ميشه اگر جونش رو نجات بدند. If only he didn’t leave here چی ميشد اگر از اينجا نميرفت. if only I had listened to you ای کاش به حرفت گوش ميدادم.
YOLO به چه معناست؟
YOLO (you only live once) تو فقط یکبار زندگی میکنی از زندگیت لذت ببر abbreviation for you only live once: used, especially on social media, to mean that you should do things that are enjoyable or exciting, even if they are silly or slightly dangerous
حرف اضافه فعل Assist کدام است؟
assist (sb) in/with sth کمک کردن /یاری کردن به کسی assisted in زمانی استفاده می شود که کمک شخصی در انجام یک کار خاص ارائه می شود He assisted me in repairing the cycle او به من در تعمیر چرخه کمک کرد A Swiss rescue team is being flown in to assist in the search […]
Vacuuming
Vacuuming جارو برقی کشیدن I am vacuuming دارم جارو برقی میکشم Almost done vacuuming the rug جارو کردن قالیچه تقریبا تموم شد Vacuuming; clean with a vacuum cleaner تمیز کردن با جارو برقی the room needs to be vacuumed خونه نیاز داره که جارو برقی بشه
واژگان ضروری(۹۱)
Whisper نجوا کردن ، پچ پچ کردن Concentration تمرکز cockiness گستاخی، خودنمایی conceit خودبینی، غرور، استعاره hauteur بزرگی، بزرگ منشی، ارتفاع، غرور hubris غرور، گستاخی pride مباهات، بهترین، سربلندی، برتنی، فخر، افاده، غرور، تکبر، سبب مباهات، تفاخر کردن vainglory لاف، گزاف، خودستایی، غرور، فیس vanity بادسری، بطالت، بیهودگی، پوچی، غرور، خودبینی
واژگان مرتبط با بیماری
Recover بهبود یافتن To have tendency to a diseases زمینه یک بیماری را داشتن Acute حاد Heart condition عارضه قلبی
Friday, 24 January , 2025