انواع افعال برای تمام شدن در انگلیسی
تمام شدن چیزهای مصرفی مثل قهوه در فنجان، کاغذ دفتر ،آب یا چایی در لیوان، مواد غذایی و … I ‘m out of coffee. قهوه م تمام شد I ‘m out of tea.چایی م تمام شد I ‘m out of paper. کاغذم تمام شد تمام شدن زمان چیزی که در یک بازه زمانی اتفاق […]
اسامی برخی از حبوبات و غلات
Rice برنج Wheat گندم Barley جو Pea نخود Split pea لپه Lentil عدس Bean لوبیا Corn ذرت Sunflower آفتاب گردان
حرف اضافه on در عبارات
مهمترین کاربرد on به عنوان حرف اضافه مکان وقتی است که میخواهیم بگوییم چیزی بالای چیز دیگر و در تماس با آن است. در واقع این حرف اضافه برای اشاره به قرار داشتن چیزی روی سطح چیزی دیگر به کار میرود. On end بی وقفه On foot با پای پیاده On sunday در روز یکشنبه […]
Talk more
Do more بیشتر انجام بده Think more بیشتر فکر کن Talk more بیشتر حرف بزن Sleep more بیشتر بخواب Have more بیشتر بخور
اسامی همیشه جمع در زبان انگلیسی
اشیای زیر از نظر تعداد مفرد می باشند ولی در گرامر انگلیسی جمع محسوب شده و با فعل جمع بکار می روند: glasses (عینک) pajamas (پیژامه) trousers (شلوار) jeans (شلوار جین) pants (شلوار) slacks (شلوار اسپرت) scissors (قیچی) nail clippers (ناخن گیر) pliers (انبردست) اگر بخواهیم بگوییم (یک شلوار جین) یا (یک عینک) از a […]
واژگان کاربردی(۹۵)
bet (past: bet, betted ; past participle: bet, betted) شرط (بندی)، موضوع شرط بندی، شرط بستن، نذر condition شرط، وضعیت، شایسته کردن، حالت، چگونگی، مقید کردن، شرط نمودن condition punt زدن توپ، توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن requirement نیاز، لازم، مقرره، دربایست، نیازمندی، تقاضا، احتیاج، الزام، ایجاب، التزام reservation ذخیره، رزرو […]
واژگان کاربردی(۹۴)
settled جمعیت دار، آباد، مقیم، مستقر، جای گیر، ثابت، آرام، صاف، معین، مقرر silent خموش، خاموش، ساکت، بیصدا، آرام، صامت، بیحرف sleepy خواب آلود slinky دزدکی، مخفی، خوش ژست slow آهسته، کند، تدریجی، کودن، تنبل، یواش، آهسته کردن یاشدن slow smooth سطح صاف، قسمت صاف هر چیز، هموار، نرم، روان، سلیس، بی تکان، بی مو، […]
کاربردهای مختلف حرف تعریف معین (the)
کاربردهای مختلف حرف تعریف معین (the) در پاره ای از عبارات و اصطلاحات؛ در آغاز … at the beginning در همان موقع … at the same time هنگام عصر… in the evening واقعیت را گفتن … to tell the truth روی هم … on the whole در پایان … at the end of از طرف […]
ویژگی های اخلاقی افراد (۶)
لغات و صفات برای بیان شخصیت: funny: با مزه friendly :خونگرم serious : جدی confident : دارای اعتماد به نفس shy : خجالتی talkative : پر حرف creative : خلاق hardworking : کوشا jealous : حسود easygoing : بيخيال moody : دمدمی مزاج selfish : خودخواه
۱۱ معنی و کاربرد برای واژهی just
همین چند لحظهی پیش، بهتازگی: The plane just landed in New York هواپیما همین چند لحظهی پیش در نیویورک نشست. الان، در حال حاضر: I’m just finishing my book من الان دارم کتابم را تمام میکنم. درست (قبل/بعد/…): just after/before/over/ I got here just after nine من درست بعد از ساعت ۹ اینجا رسیدم. دقیقاً: […]
بیا بریم یه دوری بزنیم!
وقتی بخوایم بگیم “بیا اینکارو بکنیم” از این قالب استفاده میکنیم Let us اول شخص جمع است که فقط در موقعیت های بسیار رسمی از آن استفاده می کنیم. Let’s فرم کوتاهی است که ما اغلب از آن برای ارائه پیشنهاداتی استفاده می کنیم که شامل خودمان می شود، به مثالها توجه کنید: شکل ساده […]
Thursday, 23 January , 2025