واژه ای برای افراد یا چیزهای «کنه»
Clingy=a clingy person stays close to & depends on a person who is taking care of them شخصی که همش به ما می چسبه / کنایه از کنه بودن شخصی، مثل بچه ای که با مادرش می چسبد و از او جدا نمی شود/ وابسته-آویزان Jimmy is a clingy child جیمی یک بچه وابسته […]
چند جمله و عبارت کاربردی/I’m over the hill
His bowels don’t move شکمش کار نمیکنه ?How old do I look چند سال بهم میخوره؟ I’m not young anymore دیگه جوان نیستم I’m over the hill دیگه سنی ازم گذشته Give them a fictitious address/phone number الکی یه ادرس/شماره تلفن بهشون بده Just my luck شانس منو باش They were frisked at the […]
عبارات و اصطلاحات کاربردی/I’m in my element
I’m in my element کیفم کوکه Get well soon زود خوب شو Psycho آدم روانی The sun is in my eyes خورشید میزنه تو چشمم I have the sun in my eyes آفتاب تو چشمامه You should wear sunglasses باید عینک آفتابی بزنی
جملات کاربردی (۹۰)
?What’s that smell این بوی چیه ?Can you smell something burning بوی سوختنی حس میکنی؟ ?Why are you sniffing the milk چرا شیر را بو میکنی He has lost his sense of smell او حس بویایی اش رو از دست داده He has a good Sense of smell او حس بویایی خوبی دارد Your clothes […]
عبارات و اصطلاحات کاربردی/ Can it
Can it, zip it دهنتو ببند Reza is a skirt chaser رضا دختر بازه Kind is my middle name مهربانی از خصوصیت های منه Stealth is my middle name پنهانکاری از خصوصیت های منه
اصطلاح «neat and tidy»
neat and tidy=not messy تر و تمیز/ مرتب و منظم My son keeps his bedroom neat and tidy, but my daughter’s room is always a mess پسرم اتاق خوابش را مرتب و مرتب نگه می دارد، اما اتاق دخترم همیشه به هم ریخته است
عبارت «painful memory»
painful memory= a memory that’s upsetting or disturbing خاطرات تلخ Most of my memories of that time are good, but I also have some painful ones بیشتر خاطرات من از آن دوران خوب است، اما خاطرات دردناکی هم دارم
چند واژه با mate
Cellmate هم سلولی Classmate هم کلاسی Playmate هم بازی Housemate هم خونه ای Helpmate همدم
واژگانی با Have
Collocations with HAVE have a bath دوش گرفتن have a drink نوشیدنی نوشیدن have a good time خوش گذرانیدن have a haircut موها را کوتاه کردن have a holiday به تعطیلات رفتن have a problem مشگل داشتن have a rest استراحت کردن have lunch ناهار خوردن have sympathy همدردی کردن
لغات کاربردی مربوط به حوادث طبیعی
Hurricane/typhoon ردباد ، طوفان Earthquake زلزله Tidal wave طوفان دریایی Volcanic eruption فوران اتشفشان Drought خشکسالی Storm توفان Flood سیل avalanche بهمن landslide / mudslide رانش زمین blizzard یخبندان ، کولاک tsunami سونامی forest fire اتش سوزی جنگل Corn snow/ hailstones تگرگ Earthquake زلزله
تفاوت Moisture & Humidity
The difference between Moisture & Humidity Both of them refer to the amount of Water Contained in the Air هر دوی آنها به میزان آب موجود در هوا اشاره دارند Humidity is measurement of Vapour Content.(Water in Gas state.) رطوبت اندازه گیری محتوای بخار است. (آب در حالت گاز)./رطوبت، نم، تری، مقدار رطوبت هوا Moisture […]
Wednesday, 13 November , 2024