واژه ای برای افراد یا چیزهای «کنه»
Clingy=a clingy person stays close to & depends on a person who is taking care of them شخصی که همش به ما می چسبه / کنایه از کنه بودن شخصی، مثل بچه ای که با مادرش می چسبد و از او جدا نمی شود/ وابسته-آویزان Jimmy is a clingy child جیمی یک بچه وابسته […]
۳ واژه Reiterate/Cherishment/Extend
Reiterate این گزینه به معنای تکرار کردن، تصریح کردن است Cherishment این گزینه به معنای قدردانی، گرامی داشتن، احترام است. Extend این گزینه به معنای توسعه دادن، منبسط کردن است.
واژگان کاربردی (۱۰۷)
abate: فروکش کردن، فرونشستن، تنزل recede: کنار کشیدن، عقب کشیدن، پس رفتن subside: فروکش کردن، نشست کردن persist: سماجت کردن، پافشاری کردن، اصرار کردن recede: کنار کشیدن، عقب کشیدن insist: اصرار ورزیدن، پافشاری کردن adhere: چسبیده بودن، جور بودن، وفادار ماندن ascend: بالا رفتن، صعود کردن prompt: چالاک، سریع، آماده sluggish: تنبل، لش، آهسته رو […]
واژگان کاربردی (۱۰۶)
decline: کاهش، کاستن، نقصان sustain: حمایت کردن ، ثابت، پایدار نگهداشتن enquire: جویا شدن، باز جویی کردن devise: تدبیر کردن، ارث گذاری augment: تقویت کردن، افزودن attenuate: رقیق کردن، نازک کردن accelerate: شتاب دادن، تندتر شدن sophisticate: پیچیده، فریبنده elucidate: روشن کردن، شفاف stimulate: تحریک کردن exaggerate: اغراق آمیز کردن، مبالغه کردن invigorate: نیرو دادن، […]
افعال عبارتی درباره «لباس پوشیدن»
Do up بستن دکمه ?Can you help me to do up my dress Dress up تیپ زدن Hang out پهن کردن رخت روی طناب Hang up آویزان کردن لباس یا کلاه روی رخت آویز Hang your coat up and come on in. hang-up Take off در آوردن Wrap up پوشیدن لباس گرم Zip up بستن […]
مترادف های «For example»
برای بیان مثال و نمونه می توانید از عبارات زیر استفاده کنید. For example For instance such as In other words as like that is namely To illustrate To paraphrase
اصطلاح « a means of something»
استفاده از این ساختار در مقاله نویسی و Writing امتیاز شما را بسیار بالا می برد. a means of something به وسیله چیزی a means of communication یک وسیله ارتباطی
اصطلاح «being hampered by something»
استفاده از این ساختار در مقاله نویسی و Writing امتیاز شما را بسیار بالا می برد. being hampered by something بوسیله چیزی مختل شدن یا با مانع مواجه شدن being hampered by bad weather تحت تاثیر آب و هوای بد قرار گرفته است
واژه «Exquisite»
Exquisite =gorgeous, elegant, beautiful=very beautiful and delicate زیبا، شکیل Look at this exquisite painting به این نقاشی زیبا و شکیل نگاه کن. The sets and costumes for the dance performance were exquisite ست ها و لباس های سنتی برای مراسم رقص زیبا بودن.
۳واژه مترادف برای «تعمیر کردن»
repair something=fix something=mend something هر سه این افعال به معنی تعمیر کردن هستند. ?Can you repair the fridge ?Can you fix the fridge می تونی یخچال تعمیر کنی؟ It took ages to repair the roof It took ages to mend the roof تعمیر سقف خیلی زمان میبره. I mended the hole in my pocket […]
نام و اصطلاحات انواع بیماریها
نام و اصطلاحات انواع بیماریها Mumps اوریون Obesity مرض چاقی Fungal infection عفونت قارچی Gastric ulcer زخم معده Gastritis ورم معده Malnutrition سو تغذیه Rheumatism روماتیسم Hemorrhage خونریزی داخلی Delirium هذیان Constipation یبوست Meningitis مننژیت Wen دمل Tumor تومور Brain death مرگ مغزی Bunged up nose بینی گرفته Blocked nose بینی گرفته Runny nose آبریزش […]
Wednesday, 13 November , 2024