الفبای زبان, نویسنده در الفبای زبان - صفحه 80 از 336
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۵) 28 فروردین 1403

جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۵)

Speak your mind even if your voice shakes حرف عقلتو بزن، حتی اگر صدات بلرزه. As you breathe right now, another person take their last. So stop complaining, and learn to live your life with what you have همین حالا که نفس می کشی، شخص دیگری آخرین نفسشو میکشه. بنابراین از شکایت کردن دست بردار […]

جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۴) 28 فروردین 1403

جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۴)

Promise yourself to be so strong that nothing can disturb your peace of mind به خودت قول بده اينقدر قوى باشى كه اجازه ندى هيچ چيزى آرامش خيالت رو بهم بزنه. “You can’t put your arms around a memory, so hug someone you love today” “نمیتونی خاطره ای را بغل کنی، پس امروز کسی را […]

اصطلاح «neat and tidy» 28 فروردین 1403

اصطلاح «neat and tidy»

neat and tidy=not messy تر و تمیز/ مرتب و منظم My son keeps his bedroom neat and tidy, but my daughter’s room is always a mess پسرم اتاق خوابش را مرتب و مرتب نگه می دارد، اما اتاق دخترم همیشه به هم ریخته است

عبارت «painful memory» 28 فروردین 1403

عبارت «painful memory»

painful memory= a memory that’s upsetting or disturbing خاطرات تلخ Most of my memories of that time are good, but I also have some painful ones بیشتر خاطرات من از آن دوران خوب است، اما خاطرات دردناکی هم دارم

اصطلاح «joint effort» 28 فروردین 1403

اصطلاح «joint effort»

joint effort= something achieved or created by two or more people working together تلاش همگانی-کار گروهی-دستاورد جمعی Building this company is a joint effort, so the profits will be shared by everyone who works here ساخت این شرکت یک تلاش همگانی است، بنابراین سود آن بین همه کسانی که در اینجا کار می کنند تقسیم […]

اصطلاح «upper limit» 28 فروردین 1403

اصطلاح «upper limit»

upper limit=the highest level or amount allowed سقف حداکثر مجاز-حد مجاز There’s no upper limit on how much a doctor can charge, so be careful هیچ محدودیتی در میزان هزینه ای که پزشک می تواند دریافت کند، وجود ندارد، بنابراین مراقب باشید

اصطلاح«bear a resemblance» 28 فروردین 1403

اصطلاح«bear a resemblance»

bear a resemblance (to sb/sth) to look like, or be similar to, somebody or something شباهت بسیار داشتن He bears a striking resemblance to his father او شباهت زیادی به پدرش دارد

اصطلاح «ulterior motive» 28 فروردین 1403

اصطلاح «ulterior motive»

ulterior motive=the hidden reason or purpose behind an action انگیزه پنهانی/ علت پنهانی He’d never helped his grandma before, so we assumed he had an ulterior motive او قبلاً هرگز به مادربزرگش کمک نکرده بود، بنابراین ما فرض کردیم که او یک انگیزه پنهانی داشته است

اصطلاح «cast a spell» به چه معنی است؟ 28 فروردین 1403

اصطلاح «cast a spell» به چه معنی است؟

cast a spell=to use magic to male something happen جادو کردن-طلسم کردن Merlin waved his magic wand and cast a spell مرلین عصای جادویش را تکان داد و طلسم کرد

اصطلاح «cast a vote» به چه معنی است؟ 28 فروردین 1403

اصطلاح «cast a vote» به چه معنی است؟

cast a vote=to vote in an election or poll رای دادن Anybody over the age of eighteen can register and cast a vote همه افراد بالای هجده سال می توانند ثبت نام کنند و رای دهند He refused to cast a vote for either candidate او از دادن رای به هر یک از نامزدها خودداری […]