جنس پارچه ها به زبان انگلیسی
جنس پارچه ها ۱پارچه کشمیر Cashmere Fabric ۲ پارچه پنبهای Cotton Fabric ۳ پارچه ساتن Satin Fabric ۴ پارچه ژرژت Georgette Fabric ۵ پارچه کرپ Crepe Fabric ۶ پارچه فوتر Footer Fabric ۷ پارچه کت و شلواری Suit Fabric ۸ پارچه پشمی Woolen Fabric ۹ پارچه تترون Tetron Fabric ۱۰ پارچه جین Jean Fabric
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۶۶)
Success is a slow process but quitting won’t speed it up موفقيت پروسه ى كندى ست، اما جا زدن سرعتتون رو بيشتر نميكنه . One small positive thought in the morning can change your whole day يه فكر مثبت كوچيك اول صبح ميتونه كل روزت رو تغيير بده .
۴واژه کاربردی/stationary به چه معناست؟
appreciation دو معنی داره: ۱) سپاس و قدردانی ۲)فهم و درک stationAry : ساکن- بی حرکت stationEry: لوازم تحریر repair and maintenance: تعمیر و نگهداری
مترادف های Beautiful
Synonyms for Beautiful fair Cute good likely lovely lbonny pretty taking seemly sightly goodly comely esthetic fetching knockout aesthetic ravishing stunning esthetical attractive gorgeous lovesome handsome drop-dead beauteous aesthetical well-favored good-looking
۱۰ روش تشکر کردن و جواب دادن به تشکر
Ten Ways to Say Thank you Thanks a lot I really appreciate it . Thanks a million . Many thanks ۵ I’m so grateful ۶ Thanks a bunch ۷ I owe you one Cheers Much appreciated You’re a lifesaver Ten Ways to Respond to Thank You You’re welcome No problem Don’t mention it My pleasure […]
درباره “oncoming/Incoming/upcoming”
تفاوت #Oncoming #Incoming #Upcoming Oncoming (about sth moving towards you) جلو رونده ، روبرو ، وسیلهای روبروی شماست یا به شما نزدیک میشود Oncoming street خیابان روبرو Oncoming vehicle وسیله نقلیه روبرو Oncoming truck کامیون روبرو Incoming (It ‘s about arrives) وارده ، وارد شده، دریافتی، ورودی Incoming mails نامه های دریافتی Incoming calls تماس […]
واژه انگلیسی “لات،ارازل”
Yob (noun): a young man who behaves in a very rude, offensive and sometimes violent way لات، بی سر و پا، آشوبگر، ارازل Example: A couple of yobs damaged his car چندتا لات به ماشینش خسارت زدند.
عبارت انگلیسی “تلاش برای حفظ چیزی”
فعل عبارتی (phrasal verb) Cling on to به معنای “تلاش برای حفظ چیزی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Try to keep something مثال: They clung on to power despite the protest آنها علیرغم اعتراضات به قدرت چسبیدهاند.
اصطلاح Go pass به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Go pass به معنای “رد شدن از کنار کسی یا چیزی بدون توقف” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Pass without stopping مثال: She went pass me without saying hello او بدون اینکه سلام کند از کتارم رد شد.
اصطلاح عبارتی kiss off به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Kiss off به معنای “چیزی را بی اهمیت و ناچیز دانستن” هستش. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Consider something to be unimportant or inferior He kissed the criticism off او به انتقادات اهمیتی نداد
Monday, 23 December , 2024