فعل عبارتی «Argue down»
فعل عبارتی (phrasal verb) Argue down به معنای “شکست دادن کسی در بحث و جدل” است. syn : Beat someone in a debate=discussion or argument=To win an argument The teacher tried to argue the girl down, but she couldn’t معلم سعی کرد تا در بحث دختر را شکست دهد، اما موفق نشد. His wife argued […]
اصطلاح Don’t fret
Don’t fret=don’t worry غصه نخور ، نگران نباش Don’t fret man. I’m sure She’s OK غصه نخور رفیق مطمئنم اون حالش خوبه! Don’t fret, you’ll make it to your flight on time نگران نباشید، به موقع به پرواز خود خواهید رسید
فعل عبارتی «Act on» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Act on به معنای “تاثیر گذاشتن” است. Act on= Affect مثال: the drug acts on the brain to curb appetite این دارو بر روی مغز برای مهار اشتها اثر می گذارد The medicine only acts on infected tissue دارو فقط روی بافت آلوده تاثیر میگذارد.
عبارت «By no means» به چه معناست؟
By no means syn : by no means=in no way=not at all به هیچ وجه He is by no means a weak opponent او به هیچ وجه حریف ضعیفی نیست by no means will I go along with that decision یا به هیچ وجه با آن تصمیم همراهی نخواهم کرد It is by no […]
ساختاری برای بیان اینکه «یه مشکلی داره…»
برای بیان مشکل داشتنِ چیزی، از این ساختار استفاده میشه: There is something wrong with+noun مشکل پیداکرده…. مثال: There is sth wrong with her phone گوشیش مشکل پیدا کرده. There is sth wrong with this computer این کامپیوتر مشکل پیدا کرده. There is something wrong with my laptop There is something wrong with […]
واژه «old hand» به چه معناست؟
Old hand ماهر؛ کار کشته، با تجربه I am an old hand on these occasions من تو این جور مواقع کار کشته ام I am becoming something of an old hand at these debates من در این نوع مناظره ها به یه کار کشته/ ماهر تبدیل می شوم
اصطلاح «گردن گیری» به انگلیسی
I take the blame من تقصیر رو به گردن میگیرم / تقصیر را گردن گرفتن If anything goes wrong, I’ll take the blame اگر مشکلی پیش بیاید، من مقصر هستم I’m afraid there was a failure of communication and I take the blame for that من می ترسم در ارتباط با شکست مواجه […]
تعدادی عبارت کاربردی با فعل «make»
make money پول درآوردن make the most of (something) بهترین استفاده را از چیزی بردن make somebody nervous کسی را عصبی کردن make noise سر و صدا کردن make peace صلح ایجاد کردن make a phone call (to) به کسی تلفن زدن make plans (to do sth) برنامه ریختن
چند اصطلاح انگلیسی موقع خرید کردن (۱۴)
?Do you have it in red قرمزش رو دارید؟ ?Can I get a discount میتونم تخفیف بگیرم؟ ?Any fitting room اتاق پرو هست؟ ?Is this available آیا این موجوده؟ ?Is there a warranty گارانتی داره؟ ?Can I exchange this میتونم تعویضش کنم؟
چند اصطلاح انگلیسی موقع خرید کردن (۱۳)
?Is this on sale تخفیف خورده؟ ?Can I return this میتونم پسش بدم؟ ?Can I try it on میتونم پرو کنمش؟ ?Is tax included آیا مالیاتش حساب شده؟
Thursday, 14 November , 2024