الفبای زبان, نویسنده در الفبای زبان - صفحه 181 از 324
put on a happy face 31 تیر 1402

put on a happy face

Mind your step جلوی پاتو نگاه کن Watch your step مواظب جلوی پات باش mind (one’s) step هشدار دادن به کسی با احتیاط راه برود watch one’s step این عبارت اغلب به عنوان یک پند و اندرز، مراقبت در راه رفتن استفاده می شود. Yours sincerely به معنی ارادتمند شما؛ یک راه رسمی برای پایان […]

…Be Half Hearted 31 تیر 1402

…Be Half Hearted

Have a Change of Heart تغییر عقیده و نظر دادن Follow your heart به نوای قلبت گوش کن Heart speaks to heart ضرب المثل «دل به دل راه داره» Open your heart با فردی مطمئن از احساساتت صحبت کردن- درد دل کردن one’s heart skips a beat قلبم از خوشحالی یک لحظه نزد My heart […]

چند اصطلاح کاربردی (۸۰) 31 تیر 1402

چند اصطلاح کاربردی (۸۰)

Hang in there بی خیال نشو/ تحمل کن Hit the sack رفتن خوابیدن (من رفتم بخوابم) It’s not rocket science پیچیده نیست / آپولو نمیخوای هوا کنی Let someone off the hook کسی را برای چیزی مسئول ندانستن It’s not rocket science مختصر بگو/ خلاصه کن Miss the boat بسیار دیر است No pain, no […]

چند اصطلاح کاربردی (۷۹) 31 تیر 1402

چند اصطلاح کاربردی (۷۹)

Are you high? بالایی؟چیزی زدی؟یک اصطلاح عامیانه است که وقتی طرف مقابل چیزی میگه یا یه جوری رفتار میکنه که  انگار حالت طبیعی نیست زبونم بند اومدWords fail me CUT TO THE CHASE vs BEAT AROUND THE BUSH ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣معنی و معادل اصطلاحCUT TO THE CHASE سر اصل مطلب رفتن، حاشیه نرفتن، صاف سراغ اصل موضوع […]

اعضای بدن 31 تیر 1402

اعضای بدن

Forehead: پیشانی Head: سر Eye: چشم Cheek: گونه Neck: گردن Shoulders: شانه ها Arm: بازو Knee: زانو Shin: ساق پا Toe: انگشت شست Heel: پاشنه Foot: پا Leg: پا، ران پا Finger: انگشت Hand: دست Elbow: آرنج Chin: چانه Mouth: دهان Nose: بینی Ear: گوش Eyebrow: ابرو Hair: مو

چند اصطلاحات پلیسی 31 تیر 1402

چند اصطلاحات پلیسی

hands upدستا بالا Don’t moveتکون نخور hit the dirtبخواب رو زمین hand over your gunاسلحه ات رو تحویل بده frisk himجست و جوی بدنیش کنین/بگردینش spread themدست و پات رو باز کن bandit territory شهر هرت

چند اصطلاح نیمه کاربردی (۷۸) 31 تیر 1402

چند اصطلاح نیمه کاربردی (۷۸)

A blessing in disguise نعمتی نهانی A dime a dozen صدتا یه غاز Beat around the bush طفره رفتن Better late than never دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است Bite the bullet دندان روی جگر گذاشتن Break a leg موفق باشید به تنهایی Call it a day متوقف کردن کار کردن روی چیزی به […]

چند اصطلاح  (۷۷) 28 تیر 1402

چند اصطلاح (۷۷)

The apple of sb’s eye نور چشمی Wishes don’t wash the dishes با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه No by any manner of means به هیچ وجه،به هیچ نحوی You hit the nail on the head زدی تو خال،درست حدس زدی Hung up on someone به کسی دل بستن Curiosity killed the cat!!! فضولی […]

اصطلاح Through thick and thin 28 تیر 1402

اصطلاح Through thick and thin

Through thick and thin در هر شرایط- در هر سختی و آسانی under all circumstances, no matter how difficult To stay with someone or something “through thick and thin” is to persevere through good times as well as bad مثال: She stood beside her friend through thick and thin

اصطلاح loads of time 28 تیر 1402

اصطلاح loads of time

loads of time دفعات زیاد – چندین دفعه lots of timeI have to check things loads of times before I can leave قبل از اینکه بتوانم آنجا را ترک کنم، باید بارها چیزها را بررسی کنم I stayed in your house loads of times بارها در خانه تو ماندم