یکی دو تا!
One or soیکی دو تا A week or soیکی دو هفته A month or soیکی دو ماه A year or soیکی دو سال
اصطلاح Get into deep water
Get into deep water گرفتار مشکلات جدی شدن/دردسر بزرگ The director knew he’d be in deep water if he didn’t mention his wife in his acceptance speech کارگردان میدانست که اگر در سخنرانی پذیرش، نامی از همسرش نبرد، دچار مشکلات جدی ای خواهد شد I missed work again because I had to study for my […]
Kitchen appliances
وسایل آشپزخانه Barbecue کباب پزBottle opener در باز کنBrazier منقلBroiler کباب پزCan opener قوطی باز کنCan puncher قوطی سوراخ کنCanister set سری قوطی های آشپزخانهCatch دستگیرهCharcoal زغال چوبCoffee boiler قهوه جوشDipper ملاقهDish drainer جا ظرفیDish towel دستمال ظرف خشک کنElectric cooker اجاق برقیFaucet شیر آبFreezer فریزرFruit juicer آبمیوه گیریGas cooker اجاق گازKerosene cooker اجاق نفتیKettle […]
آشنایی با کاربرد since و for در زبان انگلیسی
کاربرد sinceو for برای زمانبندی و تایم ، میتوانید از since و for for برای در نظر قرار دادن یک بازه زمانی(از یک شروع تا پایان) استفاده میکنیم!! مثال:I do yoga for half an hour every dayمن هر روز به مدت نیم ساعت یوگا کار میکنم I have had this dress for five yearsمن این […]
اصطلاح hard hit
be hard hit تحت تاثیر قرار گرفتن/ آسیب دیدن New Zealand and Australia were particularly hard hit by the war نیوزلند و استرالیا بهویژه تحت تأثیر جنگ قرار گرفتند. Along the East Coast, towns hard hit by Superstorm Sandy are kicking off summer در امتداد ساحل شرقی، شهرهایی که توسط ابرطوفان سندی شدیدا آسیب دیده […]
a bag of tricks
a bag of tricks مجموعه تکنیک هایی که فرد برای هدفش استفاده می کند/ سیاست های فرد Meaning : Someone’s bag of tricks is their collection of techniques or methods for getting a job done or for achieving a goal I wonder what the Democrats will pull out of their bag of tricks to win […]
!shell out
این عبارت در موقعیت های مختلف می تواند معانی متعددی را به همراه داشته باشد. خودِ shell به معنی پوسته و کاور چیزی می باشد out که با آن اضافه می شود یعنی چیزی را از پوسته و کاورش در آوردن بنابراین به صورت نمادین به معنی پول پرداخت کردن و درآوردن پول از کیف […]
اصطلاح Gain ground
Gain ground=become more popular or accepted=make progress پیشرفت کردن/ ترقی کردن There are strong signs that his views are gaining ground. نشانه های قوی وجود دارد که دیدگاه های او در حال بهتر شدن است.
«وَسَطبازی» منتشر شد
چهل و سومین شماره از «مکتوب طنز [+جد] فارسی سهنقطه» با پرونده «وَسَطبازی» منتشر شد. به گزارش الفبای زبان، این شماره از مجله با یادداشت امید مهدینژاد، مدیر مسئول و صاحبامتیاز «سهنقطه» با تیتر «وسطِ خوشخیم، وسطِ مثبت، وسط مفید» آغاز میشود و در ادامه مطلبی از فاطمه رحیمی سردبیر این مجله با عنوان «این […]
اصطلاح Bread and butter
They are going to help us to earn our bread and butter
Saturday, 16 November , 2024