چند جمله کاربردی (۹۳)
Do it on privateبه طور محرمانه آن را انجام بده. Keep it to yourselfپیش خودت بمونه. Sorry for interruption / interrupting youببخشید که حرف شما را قطع میکنم. I couldn’t make sense of what you saidنتوانستم از چیزی که گفتید سر در بیاورم. I didn’t want to offend youمنظور بدی نداشتم (نمیخواستم ناراحتت کنم). ؟Am […]
چند اصطلاح کاربردی (۹۵)
Have been to see به دیدن چیزی رفتن Sara had been to see his boss to confirm his job for next summer سارا برای تایید کارش برای تابستان آینده به دیدار رئیسش رفته بود Fix upجور کردن Jose had taken a couple of his buddies along to see if he could fix up work for […]
چند اصطلاح کاربردی (۹۴)
ever sinceاز اون موقع، از وقتی که She’s wanted to be a firefighter ever since she was a young girlاز اون موقع که یه دختر بچه بود میخواست آتشنشان بشه on displayدر معرض دید The statue gotta be on displayمجسمه باید در معرض دید باشد after youاول شما (مثلا در وارد شدن به جایی یا […]
چند اصطلاح کاربردی (۹۳)
Drop the actفیلم بازی نکن Come cleanراستشو بگو Come againدوباره بگو I don’t buy itباور نمیکنم I’m easyبرام فرقی نداره Off with youبرو پی کارِت
یک قاعده کلی گرامری برای افعال fy
تمامی واژه هایی که به fy- ختم می شوند فعل هستند ، چون پسوند ify – فعل ساز است. مثال: verify تایید کنید simplify ساده کردن classify طبقه بندی کردن ratify تصویب کنید حالا برای تبدیل این افعال به اسم (noun) ما fy را بر میداریم و به جایش fication- می گذاریم : به مثالها […]
به جای No چه بگوییم؟
No wayهرگز Nopeنوچ! Hell noحرفشم نزن By no meansبه هیچ وجه Certainly notقطعا نه I’m afraid notمتاسفانه نه No diceهرگز Absolutely notمطمئنا نه Neverهرگز
انواع رستوران
Eat outدر رستوران غذا خوردن fast food restaurantرستوران فست فود Vegetarian restaurantرستوران مخصوص افراد گیاهخوار Sea-food restaurantرستوران غذاهای دریایی High-class restaurantرستوران لوکس
چند واژه کاربردی مرتبط (۹۲)
bombبمب، نارنجک، بمباران کردن، (نفت) مخزن bomb burn(past: burned, burnt ; past participle: burned, burnt) سوزاندن، آتش زدن، سوختن، مشتعل شدن، در آتششهوت سوختن، اثر سوختگی burn catch(past: caught ; past participle: caught) گرفتن، از هوا گرفتن، به دست آوردن، جلب کردن، درک کردن، فهمیدن، دچار شدن به، عمل گرفتن، اخذ، دستگیره، لغت چشمگیر، شعار […]
مفاهیم مشابه دزدیدن
stealدزدیدن hookربودن sneakدزدکی حرکت کردن liftسرقت کردن snitchدله دزدی کردن swipeکش رفتن moochتلکه کردن embezzlerاختلاسگر burglarخانه دزد-کسی که از خانهها دزدی میکند thiefدزد-کسی که از افراد دزدی میکند robberدزد بانک-کسی که از بانک دزدی میکند hijackerهواپیما دزد kidnapperبچه ربا abductorآدم ربا-کسی که بچهها را میدزدد joyriderماشین دزد-کسی که از برای تفریح ماشین میدزددpirateدزد دریایی-دزد آثار […]
کلمات مفرد که هرگز جمع بسته نمی شوند!
کلماتی که مفرد هستند و هرگز (s) نمیگیرند: FurnitureمبلمانMathematicsریاضیاتNewsخبر واخبارLuggageبار و بنهInformationاطلاعاتKnowledgeعلم و دانشTrafficعبور و مرورClothingپوشاکShoutingفریادAdviceپندBaggageاثاث/باروبنهFlyingپرواز
Saturday, 16 November , 2024