الفبای زبان, نویسنده در الفبای زبان - صفحه 139 از 324
?What’s eating you 09 آبان 1402

?What’s eating you

?What’s eating you از چی ناراحتی؟ ?what gives قضیه چیه؟ I have a lot on my mind ذهنم خیلی درگیره

«ابراز دلخوری» به صورت جزئی از شخصی 09 آبان 1402

«ابراز دلخوری» به صورت جزئی از شخصی

I’m cross with you ازت دلخورم/ دلخوری برای مسائل جزئی I understand you’re frustrated with me, but please don’t get cross with me I’m trying my best می‌ فهمم که از من ناامید هستید، اما لطفاً از من نرنج من تمام تلاشم را می‌کنم

«ابراز دلخوری» به صورت جدی از شخصی 09 آبان 1402

«ابراز دلخوری» به صورت جدی از شخصی

You cut me to the quick=to hurt someone’s feelings a lot بدجوری نارحتم کردی! Her thoughtless remark cut him to the quick اظهارات بی فکرانه او مرا به شدت ناراحت کرد

اصطلاحی برای ابراز ناباوری 09 آبان 1402

اصطلاحی برای ابراز ناباوری

A likely story برای ابراز ناباوری در مورد یک مسئله استفاده می شود/ تو گفتی و منم باور کردم…/داستان سازی غیرواقعی He said he bought them all very cheaply from some guy he knows.” “That’s a likely story” او گفت که همه آنها را بسیار ارزان از یک مردی که می شناسد خریده است.” “او […]

اصطلاح «موفقیت حتمی است» 09 آبان 1402

اصطلاح «موفقیت حتمی است»

It’s in the bag=Assured of success, virtually accomplished or won موفقیت حتمیه/اطمینان از موفقیت The coach thought the trophy was in the bag مربی فکر می کرد موفقیت ما حتمی است

اصطلاح I was skeptical + دو اصطلاح دیگر 09 آبان 1402

اصطلاح I was skeptical + دو اصطلاح دیگر

I was skeptical شک داشتم Against my will بر خلاف میل باطنی من… If I do say so myself تعریف از خود نباشه

اصطلاح that explains it + دو اصطلاح دیگر 09 آبان 1402

اصطلاح that explains it + دو اصطلاح دیگر

Oh, that explains it پس قضیه این بوده! !You sold me منو متقاعد کردی! Bury the hatchet کدورت ها رو کنار بزار

مصالح ساختمانی 09 آبان 1402

مصالح ساختمانی

brick آجرcement سیمانconcrete بتنglass شیشهgravel شنmarble مرمرmetal فلزplastic پلاستیکsand شنslate اسلیتstone سنگwood چوب

درباره From now on 09 آبان 1402

درباره From now on

From now on From this time into the futureمنبعد، از حالا به بعد، از این پس، از اين به بعد I’m sorry that I dropped by at a bad time. From now on I’ll call you firstمتاسفم که بد موقع سر زدم. از این به بعد اول تلفن خواهم زد. Mr. Lee’s doctor told him […]

اصطلاح Cost an arm and a leg 08 آبان 1402

اصطلاح Cost an arm and a leg

Cost an arm and a leg=To be very expensive cost a fortune=cost the earth خیلی لوکس و گران قیمت/هم قیمت خون آدم That luxury car must have cost him an arm and a leg آن ماشین لوکس باید برای او خیلی گران /به قیمت خون آدم است