الفبای زبان, نویسنده در الفبای زبان - صفحه 13 از 342
۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/ سَرسَری کاری کردن 20 آذر 1403

۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/ سَرسَری کاری کردن

He left for good   برای همیشه رفت! Wrap up=Cover in paper=Dress warmly دور چیزی کاغذ پیچیدن، لباس گرم پوشیدن‌ They wrapped up the presents then put a ribbon around them آنها هدیه ها را کادوپیچ کردند و دورشان روبان پیچیدند. half-assed سرسری کاری کردن/ نیمه نصفه I don’t do anything half-assed     هیچ […]

چند اصطلاح پرکاربرد/ «جوگیر نشو» به انگلیسی 19 آذر 1403

چند اصطلاح پرکاربرد/ «جوگیر نشو» به انگلیسی

Don’t get carried away جوگیر نشو you got it حله point taken گرفتم چیشد Shit happens اتفاقه دیگه می افته

ساختاری برای گفتن «چطور شد فلان کار و انجام دادی/ندادی) 19 آذر 1403

ساختاری برای گفتن «چطور شد فلان کار و انجام دادی/ندادی)

از ساختار How come زمانی استفاده می کنیم که بخواهمی بگوییم چظور شد فلان کار رو انجام دادی/ندادی، فقط دقت کنیم که این مورد پرسشی نیست. How come + subject + verb     how come you didn’t call me چطور شد به من زنگ نزدی How come you didn’t attend the meeting چطور شد […]

اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی 19 آذر 1403

اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی

she has sticky fingers او دستش کجه/ دزده اصطلاح “انگشتان چسبناک” داشتن به معنای این است که فرد تمایل به بلند کردن و دزدیدن چیزها دارد و اصطلاحا چیزها به دستش می چسبند!   The criminal in question is said to have sticky fingers گفته می شود جنایتکار مورد نظر دستشون کج است.

برخی واژگان و اصطلاحات مربوط به خرید کردن/ تخفیف/ مرجوعی کالا 19 آذر 1403

برخی واژگان و اصطلاحات مربوط به خرید کردن/ تخفیف/ مرجوعی کالا

Sales receipt رسید خرید  make sure to keep the sales receipt in case you need to turn or exchange the item  Buy خریدن  I want to buy a new dress for the party Sell فروختن با به فروش رساندن  I’ve got some books to sell Sale تخفیف  I bought my dress in a sale  Seller […]

مثال‌های رایج درباره افعال ترکیبی 19 آذر 1403

مثال‌های رایج درباره افعال ترکیبی

Get along with (با کسی کنار آمدن) ?Do you get along with your coworkers (آیا با همکارانت کنار می‌آیی؟) Run into (به طور اتفاقی برخورد کردن) I ran into an old friend yesterday (دیروز به یک دوست قدیمی برخوردم.) Call off (لغو کردن) They called off the meeting due to bad weather (جلسه را به […]

واژه ای برای «خستگی ناپذیر» در زبان انگلیسی 19 آذر 1403

واژه ای برای «خستگی ناپذیر» در زبان انگلیسی

Indefatigable SYN: tireless (رسمی) خستگی ناپذیر، نَستوه   Although the effort of taking out the garbage exhausted Wayne for the entire morning, when it came to partying, he was indefatigable اگرچه تلاش برای بیرون بردن زباله ها وین را کل صبح خسته کرد، اما وقتی نوبت به مهمانی رسید، خستگی ناپذیر بود.   One can […]

برخی واژگان مشابه در زبان انگلیسی (۱۸) 19 آذر 1403

برخی واژگان مشابه در زبان انگلیسی (۱۸)

Refer = اشاره کردن Differ = تفاوت داشتن Infer = نتیجه گیری کردن Offer = پیشنهاد کردن Confer = مشورت کردن Transfer = انتقال دادن Prefer = ترجیح دادن Suffer = رنج بردن

The match was drawn/ یکی از کاربردهای Draw 17 آذر 1403

The match was drawn/ یکی از کاربردهای Draw

The match was drawn They drew at 2_2 بازی مساوی شد آنها در ۲_۲ مساوی کردند a drawn game: The match ended in a draw یک بازی مساوی: بازی با تساوی به پایان رسید a drawn game The match ended in a draw این دیدار با تساوی به پایان رسید a car draw قرعی کشی […]

برخی قیدهای پرکاربرد زبان انگلیسی 17 آذر 1403
Adverbs of Frequency

برخی قیدهای پرکاربرد زبان انگلیسی

Basically اساساً Certainly مطمئناً Entirely کلا- بطور کلی Personally شخصاً Regularly بطور منظم Smoothly به آسانی – به نرمی Strictly دقیقاً Publicly آشکارا- بطور علنی  Seriously بطور جدی  Straightly بطور مستقیم Similarly بطور مشابه Firmly قاطعانه – به محکمی