الفبای زبان, نویسنده در الفبای زبان - صفحه 127 از 310
اصطلاح Keep the change و ۲ اصطلاح دیگر 06 آبان 1402

اصطلاح Keep the change و ۲ اصطلاح دیگر

You just say the word تو فقط لب تر کن Seeing is believing تا نبینم باور نمی کنم Keep the change بقیه اش برای خودت

سه اصطلاح کاربردی 06 آبان 1402

سه اصطلاح کاربردی

It’s not rocket science آپولو نیم خوای هوا کنی! It’s like talking to a brick wall انگار دارم با دیوار حرف می زنم !the pot calling the kettle black دیگ به دیگ می گه روت سیاه

اصطلاح واسه من رئیس بازی درنیار! 06 آبان 1402

اصطلاح واسه من رئیس بازی درنیار!

Don’t boss me around واسه من رئیس بازی درنیار I wish he’d stop bossing me around ای کاش دست از رئیس بازی برای من بر می داشت She doesn’t let anyone boss her around او به کسی اجازه نمی دهد که برایش رئیس بازی دربیاورد You were missed جات خالی بود I’m sorry I was […]

!You are so petty 06 آبان 1402

!You are so petty

!You are so petty خیلی عقده ای هستی! ?Where ‘s your head حواست کجاست؟

چهار دیواری اختیاری! 06 آبان 1402

چهار دیواری اختیاری!

!My house my rules چهار دیواری اختیاری!

?Why the long face 06 آبان 1402

?Why the long face

?Why the long face چرا پکری؟ ?What’s with you مشکلت چیه؟ I’m out of sorts روبه راه نیستم

معانی مختلف Look up 03 آبان 1402

معانی مختلف Look up

Look up این فعل عبارتی علاوه بر اینکه به معنی جستجو کردن چیزی در کتاب و یا جایی هست به معنای بهتر شدن و ارتقا دادن اوضاع / در گفتمان و محاوره به معنی سر زدن به کسی به کار می رود. به مثالهای زیر دقت کنید: به معنای جستجو کردن و به دنبال چیزی […]

جلو و عقب کشیدن ساعت 03 آبان 1402

جلو و عقب کشیدن ساعت

spring forward جلو کشیدن ساعت Fall back عقب کشیدن ساعت In Iran we’ll spring forward 1 hour tonight در ایران ما امشب ساعت را یک ساعت جلو می کشیم

pass me the phone 03 آبان 1402

pass me the phone

از ترکیب pass me برای اینکه چیزی را کسی به ما بدهد استفاده میکنیم pass me the salt please نمکو بهم بده لطفا pass me the cheese please پنیر و بهم بده لطفا pass me the phone تلفن و بهم بده pass me the keys کلیدها رو بهم بده

عباراتی برای شروع صبحت در زبان انگلیسی 03 آبان 1402

عباراتی برای شروع صبحت در زبان انگلیسی

As a matter of fact / in factدر حقیقت ، راستش رو بخواید As is known / as it is knownهمونطور که میدونید As was pointed out/ as noted earlierهمونطور که اشاره کردم As you knowهمونطور که میدونید Besidesگذشته از این ، علاوه بر این