جملات آموزنده و امید بخش انگلیسی (۱۵)
Decide once and act millions of times. یکبار تصمیم بگیر میلیونها بار اقدام کن! You don’t have to defend or explain your decisions to anyone. It’s your life. Live it without apologies شما مجبور نیستید از تصمیمات خود دفاع کنید یا برای کسی توضیح دهید. این زندگی شماست. بدون عذرخواهی زندگی کنید. Embrace the freedom […]
افعال عبارتی پرکاربرد (۱۴)
set out شروع به کار کردن put off به تاخیر انداختن back up پشتیبانی pass away فوت شدن fall down فرو ریختن call off کنسل کردن wipe away پاک کردن weigh up سبک سنگین کردن، سنجیدن wear out از پا درآمدن make for عازم شدن hand around دست به دست چرخاندن چیزی wrap up تمام […]
عبارت کاربردی «Just as…so»
یکی از ساختارهای کاربردی که در رایتینگ یا حتی اسپیکینگ میشه استفاده کرد بصورت زیر هست: “just as…, so” این ساختار برای بیان تشابه یا ارتباط بین دو اتفاق یا عمل استفاده میشه. یعنی یک عمل یا اتفاق توسط یک مورد دیگه رخ میده یا تحت تأثیر اون قرار میگیره. . مثال: Just as the […]
اصطلاح «Getting cold feet»
Getting cold feet شک کردن در تصمیم انجام کاری. پشمان شدن از انجام کاری. ترسیدن از سختی کار و دچار شک و شبهه شدن The burglar has got cold feet, when the dog started barking وقتی سگ شروع به پارس کرد سارق از انجام کارش دو به شک شد Veronica gets cold feet once again […]
اصطلاح «standing on your own feet»
standing on one’s [own] feet معنی تحت الفظی آن یعنی مثلا بعد از افتادن، بلند بشه کسی/ یا بچه برای اولین بار روی پای خودش بایسته/ یا مثلا بعد از مریضی/ از تخت دیگه پا شه. معنی اصطلاحی هم به مصداق جمله معروف روی پای خودش ایستاد/ مستقل شدن/ از نظر مالی مستقل شدن. He […]
بیان زمان ها
In recent times اخیرا In time بموقع In no time فورا In earliest times در گذشته In due time در زمان مقرر At the moment در حال حاضر At present در حال حاضر At rest در موقع استراحت At leisure در موقع فراغت At once ناگهان،فورا At times بعضی اوقات So far تاکنون As of […]
واژگان مرتبط با پرواز و فرودگاه
aisle =راهروی بین صندلیها در هواپیما baggage claim= محل تحویل چمدان boarding pass =بلیط مخصوص hand luggage= چمدان های قابل حمل flight =پرواز pilot =خلبان Co-pilot= کمک خلبان cockpit =کابین خلبان flight attendant=مهماندار هواپیما life jacket= جلیقه نجات seat belt =کمربند emergency exit= خروج اضطراری
صفت های متضاد در انگلیسی
صفت های متضاد در انگلیسی Same = همانند Different = متفاوت Clean = تمیز Dirty = کثیف Dry =خشک Wet = خیس Far = دور Near = نزدیک Alive = زنده Dead = مرده Best = بهترین Worst = بدترین Bitter = تلخ Sweet = شیرین Calm = آرام Nervous = عصبی
اصطلاح عبارتی «Water down» به چه معناست؟
water down=to dilute or weaken with water رقیق کردن با آب یا هر چیز دیگری/ تغییر با تحریف چیزی They have returned with a watered-down version of the proposal آنها با یک نسخه تحریف شده از این پیشنهاد بازگشته اند He was careful to check that his suppliers were not watering down the […]
افعال عبارتی پرکاربرد (۱۳)/ nose around
nose around فضولی کردن iron out اتو کردن bank on روی کسی حساب کردن cut out متوقف کردن break off قطع ارتباط put off پشت گوش انداختن dig into تحقیق کردن
Saturday, 16 November , 2024