hackles سیخ شدن موهای بدن(از ترس یا خطر) synonyms: dander choler anger irritability the dog continued to growl, its hackles raised سگ به غر زدن ادامه داد، موهای تنش سیخ شد lucent= softly bright or radiant تابناک، روشن و شفاف :synonyms aglow lambent luminous bright   the moon was lucent in the background ماه در […]

hackles

سیخ شدن موهای بدن(از ترس یا خطر)

synonyms:

dander

choler

anger

irritability

the dog continued to growl, its hackles raised

سگ به غر زدن ادامه داد، موهای تنش سیخ شد


lucent= softly bright or radiant

تابناک، روشن و شفاف

:synonyms

aglow

lambent

luminous bright

 

the moon was lucent in the background

ماه در پس زمینه شفاف بود


 vainglorious=feeling self-importance

مغرور، خودستایی، (به خود) بالنده، پر فیس و افاده

:synonyms

supercilious

self-opinionated

high-and-mighty

 

His vainglorious speech at the Oscar ceremony claimed a new dawn for British cinema

سخنرانی خودستایانه/مغرورانه او در مراسم اسکار، بیانگر طلوع جدیدی برای سینمای بریتانیا است