to split hairs=make small and unnecessary distinctions مو از ماست کشیدن، وارد جزئیات کم اهمیت شدن این عبارت بیشتر برای نشان دادن وقتی استفاده می‌شود که شخصی بدون دلیل واضح و قابل قبول درباره جزئیات یا جزییات ریزی از یک موضوع صحبت می‌کند. مثال‌ها: We all agreed on the main points of the proposal, so […]

to split hairs=make small and unnecessary distinctions

مو از ماست کشیدن، وارد جزئیات کم اهمیت شدن

این عبارت بیشتر برای نشان دادن وقتی استفاده می‌شود که شخصی بدون دلیل واضح و قابل قبول درباره جزئیات یا جزییات ریزی از یک موضوع صحبت می‌کند. مثال‌ها:

We all agreed on the main points of the proposal, so there’s no need to split hairs over minor details
ما همه درباره نقاط اصلی پیشنهاد موافقت کردیم، بنابراین نیازی به بیهوده کردن درباره جزئیات کوچک نیست.

Don’t split hairs over which font to use for the presentation. It doesn’t really matter as long as it’s readable
به تفاصیل بر جزئیات قلمی که برای ارائه استفاده می‌کنیم وقت نگذارید.

He’s always splitting hairs and arguing about trivial things, instead of focusing on the bigger picture
او همیشه درباره چیزهای بی اهمیت وقت تلف می‌کند و به جزییات میپردازه، به جای تمرکز بر اصل مسئله.

Let’s not split hairs about who is to blame for the mistake. We need to figure out how to fix it
بیایید درباره اینکه چه کسی مسئول خطا است، بیهوده وقت تلف نکنیم. باید بفهمیم چطور آن را رفع کنیم