واژه «Exquisite»
Exquisite =gorgeous, elegant, beautiful=very beautiful and delicate زیبا، شکیل Look at this exquisite painting به این نقاشی زیبا و شکیل نگاه کن. The sets and costumes for the dance performance were exquisite ست ها و لباس های سنتی برای مراسم رقص زیبا بودن.
۷ واژه ی کاربردی با free
۷ واژه ی کاربردی با free Freedom آزادی Free enterprise اقتصاد آزاد، کسب و کار آزاد، رقابت آزاد درسیستم سرمایه داری Free handed سخاوتمند، دست و دل باز Free port بندر آزاد Freethinker آزاد اندیش Freeman آزاده Free university دانشگاه آزاد
ضمایر موصولی (Wh ها)
در دستور زبان انگلیسی، ضمیر کلمهای است که بهجای اسم یا گروه اسمی مینشیند و نقشهای مختلفی میگیرد. ضمایر انگلیسی با توجه به موقعیتی که در جمله دارند، به انواع گوناگونی تقسیم میشوند. how کیفیت و چگونگی how high برای ارتفاع how much برای مقدار how tall برای قد شخص of which برای مالکیت شی […]
کلماتی که با فعل ” Make ” می آیند
How to use “make” بعضی از کلماتی که با فعل ” Make ” می آیند. Make a decision تصمیم گرفتن Make a prediction پیش بینی کردن Make an excuse عذر خواستن Make a war جنگ کردن Make a peace صلح کردن Make a speech سخترانی کردن Make fun of تمسخر کردن Make progress پیشرفت کردن […]
عبارات و جملات مفدی روزمره (۱۰۲)
Hear me out first اول گوش کن ببین چی میگم. Sorry, I didn’t quite catch that ببخشید دقیقا متوجه نشدم چی گفتید. May I make a suggestion میتونم یک پیشنهادی کنم؟ by all means با کمال میل He/she/it caught my eye اون چشمم را گرفت./ازش خوشم اومد I know what you are up to میدونم […]
نکات ساده اما مهم
کاربردهای مختلف حرف تعریف معین (the) در پاره ای از عبارات و اصطلاحات؛ در آغاز … at the beginning در همان موقع … at the same time هنگام عصر… in the evening واقعیت را گفتن … to tell the truth روی هم … on the whole در پایان … at the end of از […]
جملات کاربردی در مورد هدیه دادن
Accept a gift هدیه ای رو قبول کردن Receive a gift هدیه ای رو دریافت کردن Give someone a gift به کسی هدیه دادن Shower someone with gifts کسی رو هدیه بارون کردن Wrap (up) a gift کادو پیچ کردن یک هدیه
چند عبارت کاربردی با واژه «Hurry»
عبارت ها و جملات و اصطلاحاتی با استفاده و کاربرد Hurry در انگلیسی Hurry up, Tom عجله کن تام There’s no hurry عجله ایی نیست We’re in a hurry ما عجله داریم She made me hurry او دستپاچه ام کرد ؟Are you in a hurry آیا عجله داری؟ I must hurry to class باید برای […]
لغات کاربردی (۹۸)
Very hard = challenging Tired = exhausted Angry = furious Clean = spotless do = perform/commit/conduct think = suppose/presume good = significant/impressive become better = improve important = remarkable/noticeable make clear = clarify not simple = complicated/ perplexed hard = difficult decide = make a decision
ویژگی های اخلاقی افراد (۷)
Ambitious بلندپرواز Arrogant مغرور Confident با اعتماد به نفس Aggressive پرخاشگر Responsible مسئولیتپذیر Honest صادق Two faced آدم دو رو Tolerant صبور و بامدارا Loyal وفادار Stingy خسیس Cunning موذی
Sunday, 17 November , 2024