واژه «Dowdy»
Dowdy =slovenly; untidy نا مرتب؛ کثیف؛ بی ریخت، بی قواره، از مد افتاده؛ (به طعنه) بد لباس She tried to change her dowdy image by buying a fashionable new wardrobe او سعی کرد با خرید یک کمد لباس جدید شیک وجهه نا مرتبش را عوض کند.
واژه «Domineer»
Domineer =rule over tyrannically تحکم کردن، سلطه جویی کردن، مستبدانه حکومت کردن Students prefer teachers who guide, not ones who domineer دانشآموزان معلمانی را ترجیح میدهند که راهنمایی کنند، نه معلمانی که تحکم می کنند.
چند واژه کابردی و مهم/ irreversibly& module به چه معناست؟
hinder: بازداشتن، مانع شدن promote: تاسیس کردن، توسعه دادن prevent: جلوگیری کردن، مانع شدن improve: بهبودی یافتن، بهتر کردن invulnerability: آسیب ناپذیری irreversibly: برگشت ناپذیری predictability: قابل پیش بینی susceptible: در معرض خطر بودن، مستعد بودن enhance: زیاد کردن، افزودن، کمک کردن diminish: کم شدن، نقصان یافتن neutralize: بی اثر کردن، خنثی کردن suppress: خنثی […]
بررسی چند لغت ساده و معادل پیشرفته آن
Basic ————-Advance Harmful —-pernicious=مخرب زیانبار، تباهکننده indescribable —-ineffable=وصف نکردنی، غیرقابل توصیف، بر زبان نیاوردنی Sleep —-soporific=خواب آور/ کسل کننده Radiant —- Luminous=درخشان پرنور Musical —mellifluous=صدای آرام و دلنشین Enthusiastic —-ebullient=پراشتیاق پرشور، پرذوق Chance —-Serendipity=نیک بختی، خوشبختی، شانس/ اقبال Healthful —Salubrious=سودمند، سازگار، گوارا، سالم Passing —-Ephemeral=بیدوام زودگذر، ناپایدار excellent—-Resplendent=درخشان، پرشکوه، خیره کننده، فروزان Luxurious—-Opulent=گرانمایه مجلل، وافر، […]
۲۶ صفت برای تمجید کردن و تعریف کردن از چیزی
Great عالی/ خیلی خوب Eye-opening حیرت انگیز Magnificentبا شکوه و مجلل Superb عالی Gorgeous زیبا و مجلل Exquisite نفیس Elegant زیبا و برازنده Stunning زیبا و شگفت آور Fantastic خارق العاده Wonderful شگفت اور Splendid باشکوه ،باجلال ،عالى Excellent عالی Amazing متحير کننده ،شگفت انگيز Incredible باور نکردن Awesome خیلی پر ابهت Fabulous شگفت آور […]
فعل عبارتی «work out»
work out فعل عبارتی (phrasal verb) Work out دو معنی دارد. یکی به معنای «حل کردن، بررسی کردن، تدبیر کردن، تعبیه کردن» است . و معنای دیگر به معنای «ورزش و تمرین کردن» است. مثال: I work out at the gym three times a week من سه بار در هفته در باشگاه ورزش میکنم. We […]
اصطلاحات مربوط به بیماری و درمان / واگیردار & تب و لرز
Stone: (سنگ) Virus: (ویروس) Therapy: (درمان) Trauma: (آسیب) Cough :(سرفه) Diagnosis: (تشخیص) Ambulatory (سرپایی) Worm / :(کرم) tussis, tussis/: (سرفه) Unsterile: (غیراستریل) Idiopathic: (بدون علت) Sclerosis: (سخت شدن) Inflammation: (التهاب) Thrill /thril/: (لرز،لرزش) Systemic: (مربوط به کل بدن) communicable(مسری،واگیردار) Cadaver / (جسد) Physician /: (پزشک) Purulent / (چرکی) Benign /: (خوش خیم) Prophylaxis (پیشگیری ازبیماری) […]
واژگان مربوط به بیمارستان (۱۰)
headache سردرد anemiaکم خوني bloodshed خونريزي fever تب heart ache قلب درد heat stroke گرما زدگي hypertension فشار خون vomiting تهوع Diarrheaاسهال Hangover سرگیجه Nausea تهوع Vomit استفراغ Asthma آسم Twist پیچ خوردگی Bruise کبود Inflammation تورم Swelling Swallow متورم Wounded زخمی Injured مجروح Burn سوختگی Cut بریدگی Fracture شکستگی Nose bleed خون دماغ Amputation […]
چند عبارت/ سوتی و چاپلوس به انگلیسی چی میشه؟
?Are you into smoke اهل دود (سیگار) هستی؟ Don’t piss me off عصبانیم نکن(البته مودبانه اش) Ass-kisser/flatterer چاپلوس The situation got out of hand موقعیت از کنترل خارج شد Blooper سوتی، اشتباه احمقانه
معنای حروف اختصاری انگلیسی در آزمایش ها
FBS: قند خون ناشتا MCHC: غلظت متوسط همو گلوبین WBC: شمارش گلبول های سفید RBC: شمارش گلبولهای قرمز HB: هموگلوبین HCG: تست حاملگی FSB: آزمایش قند خون PTE: درصد پلاکتها C: هماتو کریت (درصد گلبول قرمز) HCH:همو گلوبین در گ قرمز R.D.W: ضریب اندازهگیری گ قرمز M/E: سلولهای زاینده گ سفید به قرمز UA: تجزیه […]
Wednesday, 18 December , 2024