بایگانی‌های لغات ضروری زبان - الفبای زبان
واژه «Aggression» به چه معناست؟ 27 آذر 1403

واژه «Aggression» به چه معناست؟

  Aggression لغت به معناي “پرخاشگری/ خشونت/ تجاوز” يكي از پركاربردترين لغات انگليسی است. The army is prepared to stop any foreign aggression ارتش آماده است تا هرگونه “تجاوز” خارجي را متوقف كند.   he needs to work through his aggression او باید روی پرخاشگری خود کار کند   he called for an end to […]

واژه Endure به چه معناست؟ 26 آذر 1403

واژه Endure به چه معناست؟

endure (v) ادامه داشتن، دوام آوردن فعل endure علاوه بر “تحمل کردن شرایط سخت یا دردناک”، معنی دیگری هم دارد که گاهی در reading ها به آن بر می خوریم:   Scott’s popularity endured well beyond his death in 1832 محبوبیت اسکات پس از مرگ او در سال ۱۸۳۲ ادامه یافت. Children who experience a […]

لغتهای انگلیسی کاربردی در مورد شهرها 21 آذر 1403

لغتهای انگلیسی کاربردی در مورد شهرها

city شهر town شهرک ،شهر کوچک capital پایتخت Country/ Country side خارج از محدوده شهری metropolis کلان شهر large city شهر بزرگ و پهناور small town شهرک کوچک village روستا center مرکز downtown مرکز شهر suburb حومه شهر/ بیرون شهر region ناحیه neighborhood همسایگی، مجاورت Crowded city شهر شلوغ urban areas محدوده های شهری

واژه ای برای «خستگی ناپذیر» در زبان انگلیسی 19 آذر 1403

واژه ای برای «خستگی ناپذیر» در زبان انگلیسی

Indefatigable SYN: tireless (رسمی) خستگی ناپذیر، نَستوه   Although the effort of taking out the garbage exhausted Wayne for the entire morning, when it came to partying, he was indefatigable اگرچه تلاش برای بیرون بردن زباله ها وین را کل صبح خسته کرد، اما وقتی نوبت به مهمانی رسید، خستگی ناپذیر بود.   One can […]

The match was drawn/ یکی از کاربردهای Draw 17 آذر 1403

The match was drawn/ یکی از کاربردهای Draw

The match was drawn They drew at 2_2 بازی مساوی شد آنها در ۲_۲ مساوی کردند a drawn game: The match ended in a draw یک بازی مساوی: بازی با تساوی به پایان رسید a drawn game The match ended in a draw این دیدار با تساوی به پایان رسید a car draw قرعی کشی […]

برخی قیدهای پرکاربرد زبان انگلیسی 17 آذر 1403
Adverbs of Frequency

برخی قیدهای پرکاربرد زبان انگلیسی

Basically اساساً Certainly مطمئناً Entirely کلا- بطور کلی Personally شخصاً Regularly بطور منظم Smoothly به آسانی – به نرمی Strictly دقیقاً Publicly آشکارا- بطور علنی  Seriously بطور جدی  Straightly بطور مستقیم Similarly بطور مشابه Firmly قاطعانه – به محکمی

داستان کوتاه انگلیسی « The purpose of life» همراه ترجمه 11 آذر 1403

داستان کوتاه انگلیسی « The purpose of life» همراه ترجمه

 The purpose of life A long time ago, there was an Emperor who told his horseman that if he could ride on his horse and cover as much land area as he likes, then the Emperor would give him the area of land he has covered Sure enough, the horseman quickly jumped onto his horse […]

لغات اساسی در رستوران /  (۱۰۲) Essential Words 10 آذر 1403

لغات اساسی در رستوران / (۱۰۲) Essential Words

لغات اساسی در رستوران Essential Words سفارش دادن:order پیتزا فروشی:pizzeria/Pizza parlor ساندویچ فروشی:Sandwich bar میز را چیدن:set the table اغذیه فروشی:snack bar پیش غذا: Starter/appetizer رستوران بخر و ببر:take-away/take-out restaurant رو میزی: tablecloth سفارش گرفت: take order انعام: tip پیشخدمت مرد:waiter پیشخدمت زن: waitress رستوران لب دریا: waterfront restaurant کاملا رزرو بودن: be fully booked […]

جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۸۲) 03 آذر 1403

جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۸۲)

If you want a long term relationship, follow the simple rule; “never lie. اگه ميخواى يه رابطه ى طولانى مدت داشته باشى يه قانون ساده هست كه بايد ازش پيروى كنى؛ “هيچوقت دروغ نگو”. You were always mine, I just had to find you تو همیشه مال من بودی، من فقط باید پیدات میکردم. If […]

تفاوت  right now و right away 27 آبان 1403

تفاوت right now و right away

وقتی میگیم right now یعنی همین الان، همین حالا، حال حاضر Example: I’m washing the dishes right now من الان دارم ظرف هارو میشورم.   اما right away یعنی بی درنگ، بدون تاخیر Example: I need to talk to your boss right away من باید فوری با رئیست صحبت کنم