بایگانی‌های ستاره کوشا زبان انگلیسی - الفبای زبان
۳اصطلاح انگلیسی/ معنای the rest is history به چه معناست؟ 02 مهر 1403

۳اصطلاح انگلیسی/ معنای the rest is history به چه معناست؟

The rest is history باقیش رو خودت می دونی! I’m in tip-top shape today امروز توپ توپم Work on توسعه دادن، بهبود بخشیدن

عبارت انگلیسی “تلاش برای حفظ چیزی” 25 شهریور 1403

عبارت انگلیسی “تلاش برای حفظ چیزی”

‌ فعل عبارتی (phrasal verb) Cling on to به معنای “تلاش برای حفظ چیزی” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Try to keep something   مثال: They clung on to power despite the protest آنها علیرغم اعتراضات به قدرت چسبیده‌اند.

چند واژه کابردی و مهم/   irreversibly& module به چه معناست؟ 01 مرداد 1403

چند واژه کابردی و مهم/ irreversibly& module به چه معناست؟

hinder: بازداشتن، مانع شدن promote: تاسیس کردن، توسعه دادن prevent: جلوگیری کردن، مانع شدن improve: بهبودی یافتن، بهتر کردن invulnerability: آسیب ناپذیری irreversibly: برگشت ناپذیری predictability: قابل پیش بینی susceptible: در معرض خطر بودن، مستعد بودن enhance: زیاد کردن، افزودن، کمک کردن diminish: کم شدن، نقصان یافتن neutralize: بی اثر کردن، خنثی کردن suppress: خنثی […]

رونمایی از پوستر کانون پرورش فکری در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران 16 اردیبهشت 1403
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان؛

رونمایی از پوستر کانون پرورش فکری در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

در آستانه برپایی سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، از پوستر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به مناسبت برپایی این رویداد فرهنگی با طراحی شاپور حاتمی، رونمایی شد. به گزارش الفبای زبان  از روابط ‌عمومی و امور بین‌الملل کانون، شاپور حاتمی طراح پوستر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، درباره چگونگی شکل‌گیری ایده آن بیان […]

جملات کاربردی در مورد هدیه دادن 18 بهمن 1402

جملات کاربردی در مورد هدیه دادن

⁩Accept a gift هدیه ای رو قبول کردن ‌⁩Receive a gift هدیه ای رو دریافت کردن ‌⁩Give someone a gift به کسی هدیه دادن ‌⁩Shower someone with gifts کسی رو هدیه بارون کردن ⁩Wrap (up) a gift کادو پیچ کردن یک هدیه

اصطلاحات کاربردی با “break” 10 بهمن 1402

اصطلاحات کاربردی با “break”

Break a record رکورد زدن Break somebody’s heart شکستن دل Break the news to somebody خبر داغ “به کسی دادن” Break the ice شروع مكالمه و گفتگو با شخص غريبه كه دفعه اول ملاقات مى كنيم Break the silence شکستن سکوت