raise a family=to have and bring up children بچه دار شدن/ تشکیل خانواده دادن She raised a family before she went to college او قبل از اینکه به دانشگاه برود تشکیل خانواده داد

That’s remains to be seen الان مشخص نیست بعدا معلوم میشه It remains to be seen whether or not she was lying بعدا معلوم میشه دروغ می گفت یا نه

 قانون ۵ – ضمیرهایی که مفرد هستند (I, he, she, it, everyone, everybody, anyone, anybody, no one, nobody, someone, somebody, each, either, neither و امثال آنها) با افعال مفرد بکار می روند. ولی زمانی که از ضمیرهای each, either, neither به همراه of استفاده می شود این قانون جنبه ای دیگر می یابد. اشتباه نکنید. […]

Clear as mud=very difficult to understand : not clear at all غیرقابل فهم/مبهم/ گیج و گنگ The computer manual was as clear as mud, so we stopped reading it دفترچه راهنمای کامپیوتر اصلا قابل فهم نبود، بنابراین ما خواندن آن را متوقف کردیم mud= گل و لای

go around in circles به دور خود چرخیدن/ درجا زدن/ The discussion kept going around in circles این بحث بدون هیچ نتیجه ای ادامه داشت

He became bad-tempered and we argued constantly

 I’m into it بهش علاقه مندم I’m keen on it منو جذب میکنه I’m fond of it بهش علاقه مندم It appeals to me به من حال میده It’s to my liking دوسش میدارم I’m crazy about it دیوونشم I’m attached to it به من وصله، ازم جدا نمیشه I’m addicted to it بهش معتادم […]

  ?Are you into smoke اهل دود (سیگار) هستی؟ Don’t piss me off عصبانیم نکن(البته مودبانه اش)   Ass-kisser/flatterer چاپلوس   The situation got out of hand موقعیت از کنترل خارج شد Blooper سوتی، اشتباه احمقانه

Follow your heart ببين دلت چی ميگه؟ I painted the twon red حسابی صفا کردم. You are dreaming دلت خوشه ها! Go and fly a kite برو پی کارت Don’t be funny مزه نريز They cannot handle it ظرفيتشو ندارن Dream on مگه خوابشو ببینی Pick on somebody on your own size با يکی شوخی […]

silent as the grave=Saying absolutely nothing=Totally silent ساکت مقل گورستان/ سوت و کور/ knew something was wrong when I walked into the meeting room and all the members of the board were silent as the grave وقتی وارد اتاق جلسه شدم و همه اعضای هیئت مدیره مثل قبر ساکت/ سوت و کور بودند، می دانستم […]