۳ اصطلاح کابردی/ on the house
رایگان….مجانی…صلواتی (غذا و نوشیدنی) on the house = if food or drink is on the house in a bar or restaurant, it is provided free by the owner These drinks are on the house. it’s the restaurant’s tenth anniversary این نوشیدنی ها مجانی هستن. مراسم دهمین سال فعالیت رستوران هستش. رفیق نیمه راه fair-weather friend […]
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۱)
the beauty of pure and genuine connections is they do not feel heavy even in disagreements زیبایی، پیوند خالص و اصیل به این است که حتی در اختلاف نظرها احساس سنگینی ندارید. Create new habits. Meet new people. Try a new routine. Wake up earlier. There are too many possibilities in life to not be […]
واژگان کاربردی (۱۰۵)
math-ریاضیات measurements-واحد اندازه گیری -meter – متر, centimeter – سانتیمتر, kilogram – کیلوگرم, half – نصف, circle – دایره, square – مربع temperature – دما, date – تاریخ, weight – وزن, edge – لبه, corner – گوشه
۴ اصطلاح کاربردی/ I went off the deep end
I went off the deep end از شدت غعصبانیت زد به سرم – از کوره در رفتم Don’t talk behind his back پشت سرش صحبت نکن- غیبت نکن They fight like cat and dog مثل سگ و گربه به جان هم می افتند Keep your eyes open حواستو جمع کن
۴ اصطلاح کاربردی/ Keep your emotions in check
As time goes by با گذشت زمان Keep your emotions in check باید احساساتتو کنترل کنم Keep your emotions in check پولش اصلا مهم نیست Teaching is my bread and butter تدریس راه امرار معاش من است
تفاوت each other با one another
عبارت each other برای دو نفر و one another برای چند نفر بکار می رود. هر دو مورد معنی “دیگری” یا “یک دیگر” را می دهند. هر دو عبارت Each other و one another را معمولا به عنوان فاعل جمله به کار نمی بریم و به ندرت در نقش فاعلی در جملات غیر رسمی دیده […]
ساختار کاربردی «ارزشش را درد»
وقتی می خواهیم بگوییم چیزی ارزشش را دارد یا ارزش امتحان کردن را دارد از ساختار زیر استفاده می کنیم: to be (am/is/are) + worth + (verb + ing) /it This movie is worth watching این فیلم ارزش تماشا کردن رو دارد. That city is not worth visiting اون شهر ارزش رفتن(دیدن) رو نداره. It […]
افعال ترکیبی(۳)
wipe away پاک کردن weigh up سبک سنگین کردن، سنجیدن wear out از پا درآمدن make for عازم شدن hand around دست به دست چرخاندن چیزی wrap up تمام کردن، پایان water down رقیق کردن mark down تخفیف دادن، پایین آوردن قیمت چیزی
افعال ترکیبی(۲)
set out شروع به کار کردن put off به تاخیر انداختن back up پشتیبانی pass away فوت شدن fall down فرو ریختن call off کنسل کردن
۷ واژه ی کاربردی با free
۷ واژه ی کاربردی با free Freedom آزادی Free enterprise اقتصاد آزاد، کسب و کار آزاد، رقابت آزاد درسیستم سرمایه داری Free handed سخاوتمند، دست و دل باز Free port بندر آزاد Freethinker آزاد اندیش Freeman آزاده Free university دانشگاه آزاد
Monday, 25 November , 2024