ریشه واژهی آدینه
ریشه واژهی آدینه این واژه در ایران باستان ati_ayanaka بوده است که به معنای حرکت به سویی و جمع شدن در آن نقطه میباشد. (که دقیقا معادل عربی آن جمعه است و تایید میکند جمع شدن در نقطهای برای عبادت در روزی خاص ریشهی باستانی دارد) آدیانکا-> آدیانکا-> آدیانه->آدینه
چند واژه کاربردی (۱۰۰)
Blame: To accuse. To hold responsible مقصر دانستن، سرزنش کردن Blanket: A cloth cover used to keep warm پتو Bleed: To lose blood خون آمدن از Blind: Not able to see کور Block: To stop something from being done. To prevent movement بلوك،بلوك کردن Blood: Red fluid in the body خون Blow: To move with […]
واژگان پرکاربرد در انگلیسی (۹۹)
acknowledge تصدیق کردن، قبول کردن، تأیید کردن، قدردانی کردن، اعتراف کردن acquire بدست آوردن، پیدا کردن، حاصل کردن، آموختن adage ضرب المثل، مثل، پند assimilate وفق دادن، جذب کردن، شبیه ساختن، تلفیق کردن assortment دسته، ترتیب، طبقه بندی، دسته بندی caliber استعداد، گنجایش، کالیبر، قطر گلوله condensed متراکم، فشرده، خلاصه شده contradictory مغایر، مخالف، متناقض […]
لغات کاربردی (۹۸)
Very hard = challenging Tired = exhausted Angry = furious Clean = spotless do = perform/commit/conduct think = suppose/presume good = significant/impressive become better = improve important = remarkable/noticeable make clear = clarify not simple = complicated/ perplexed hard = difficult decide = make a decision
ویژگی های اخلاقی افراد (۷)
Ambitious بلندپرواز Arrogant مغرور Confident با اعتماد به نفس Aggressive پرخاشگر Responsible مسئولیتپذیر Honest صادق Two faced آدم دو رو Tolerant صبور و بامدارا Loyal وفادار Stingy خسیس Cunning موذی
واژه «Spirits»
Spirits Happy; in a good mood=(to be) In good/high spirits سرحال/خوشحال بودن، حوصله داشتن، شاد و شنگول بودن، هیجان زده بودن After she won the tennis tournament, Elizabeth was in good spirits الیزابت بعد از اینکه در مسابقات تنیس برنده شد، خوشحال بود. Sam was in good spirits after receiving his Christmas bonus سام […]
واژگان ضروری (۴) تافل
adept استاد، ماهر، کاردان، چیره دست، ماهرانه adhere چسبیدن، پیوستن، وفادار ماندن، طرفدار بودن، توافق داشتن foster پرورش دادن، غذا دادن، شیر دادن، غذا، نسل، پرستار halt ایست، درنگ، توقف، ایستادگی کردن handle بکار بردن، استعمال کردن، مدیریت کردن، وسیله، دستکاری کردن، اداره کردن harbor پناه گاه، بندرگاه، پناه بردن، پناه دادن، لنگر انداختن harmful […]
۳۰ لغت پرکاربرد در انگلیسی (۹۷)
۱- Accept – پذيرفتن ۲-Allow – اجازه دادن ۳-Ask – پرسيدن ۴-Believe – باور كردن ۵-Borrow – قرض گرفتن ۶-Break – شكستن ۷-Bring – آوردن ۸-Buy – خريدن ۹-Can/ Be able – توانستن ۱۰-Cancel – منتفي كردن ۱۱-Change – تغيير دادن ۱۲-Clean – تمييز كردن ۱۳-Comb – شانه كردن ۱۴-Complain – شكايت كردن ۱۵-Cough – […]
ضرب المثل های انگلیسی (۸)
All that glitters is not gold هر گردی گردو نیست. Take it or leave it میخوای بخواه، نمیخوای نخواه A snake in the grass آب زیر کاه بودن
واژه «subsequent»
subsequent بعد، متعاقب، بعدی subsequent events proved her wrong حوادث بعدی ثابت کرد که او اشتباه می کند the theory was developed subsequent to the earthquake of 1906 این نظریه پس از زلزله ۱۹۰۶ توسعه یافت He was surprised and impressed by his former band leader’s subsequent success او از موفقیت بعدی رهبر سابق گروه […]
Friday, 22 November , 2024