بایگانیهای put off - الفبای زبان
چند فعل عبارتی پر کاربرد (۱۰)
chill out استراحت کردن kick off شروع کردن back out کنار کشیدن Look for جستجو کردن Give up رها کردن، تسلیم شدن Gone up افزایش یافتن Put off به تعویق انداختن Saddle up زین را انداختن به حیوانی و آماده سوارکاری شدن
iron out به چه معناست؟
nose aroundفضولی کردن iron outاتو کردن bank onروی کسی حساب کردن cut outمتوقف کردن break offقطع ارتباط put offپشت گوش انداختن dig intoتحقیق کردن
Wednesday, 4 December , 2024