بایگانی‌های Idiom - صفحه 10 از 50 - الفبای زبان
 ۲۶ صفت برای تمجید کردن و تعریف کردن از چیزی 31 تیر 1403

 ۲۶ صفت برای تمجید کردن و تعریف کردن از چیزی

Great عالی/ خیلی خوب Eye-opening حیرت انگیز Magnificentبا شکوه و مجلل Superb عالی Gorgeous زیبا و مجلل Exquisite نفیس Elegant زیبا و برازنده Stunning زیبا و شگفت آور Fantastic خارق العاده Wonderful شگفت اور Splendid باشکوه ،باجلال ،عالى Excellent عالی Amazing متحير کننده ،شگفت انگيز Incredible باور نکردن Awesome خیلی پر ابهت Fabulous شگفت آور […]

فعل عبارتی «Think over» 30 تیر 1403

فعل عبارتی «Think over»

Think over=consider something carefully=contemplate=meditate=mull= mull over فعل عبارتی (phrasal verb) Think over به معنای « به طور جدی به چیزی فکر کردن/جوانب چیزی را سنجیدن» است.تفاوت آن با  think شاید دراین باشد که موضوع جدی تری برای فکر کردن و تصمیم گیری وجود دارد.  مثال: he told the player to go home and think over […]

30 تیر 1403

فعل عبارتی «Wear off»

Wear off= fade away فعل عبارتی (phrasal verb) Wear off به معنای “محو شدن، پاک شدن” هستش. مثال: Most of my make-up wore off before I got to the party بیشتر آرایش من قبل از رسیدن به مهمانی پاک شد.

فعل عبارتی «work out» 30 تیر 1403

فعل عبارتی «work out»

work out  فعل عبارتی (phrasal verb) Work out دو معنی دارد. یکی به معنای «حل کردن، بررسی کردن، تدبیر کردن، تعبیه کردن» است . و معنای دیگر به معنای «ورزش و تمرین کردن» است. مثال: I work out at the gym three times a week من سه بار در هفته در باشگاه ورزش می‌کنم. We […]

فعل عبارتی Turn down 30 تیر 1403

فعل عبارتی Turn down

Turn down=decrease the volume or strength (heat, light etc)    فعل عبارتی (phrasal verb) Turn down به معنای “کم کردن صدا یا قدرت” هستش. مثال: Please turn the TV down while the guests are here لطفا وقتی مهمان‌ها اینا هستند صدای تلویزیون را کم کن.

اصطلاح «راستشو بگو» در انگلیسی 24 تیر 1403

اصطلاح «راستشو بگو» در انگلیسی

 Come clean  راستش رو بگو!/ رو راست باش    I thought it was time to come clean with everybody من فکر کردم وقت آن رسیده که با همه رو راست باشیم  I thought it was time to come clean about what I’d been doing من فکر کردم وقت آن است راستشو بگم در مورد کاری […]

تفاوت های Tell و Say- بخش (۲) 24 تیر 1403

تفاوت های Tell و Say- بخش (۲)

برای راهنمایی کردن و اطلاع دادن فقط از Tell استفاده می کنیم؛ مثلا: ?Has she told you the good news, yet Please tell us your name and occupation The police officer told him to stop ?Can you tell me what happened بارز ترین نکته اینه که در جملات بالا بعد از Tell یه مفعول داریم. […]

 تفاوت افعال tell و Say -بخش (۱) 24 تیر 1403

 تفاوت افعال tell و Say -بخش (۱)

 از نظر معنایی تفاوتی ندارند؛ هر دو به معنای “گفتن” هستند. تفاوت اصلی آنها در کاربرد آنهاست که تا حد زیادی مربوط به گرامر می شود. به طور کلی تفاوت tell و say به این شرح است:  از Tell (که گذشته آن told است) اغلب برای ۱. مطلع کردن و آگاهی دادن ۲. دستور مودبانه […]

اصطلاح «فریب دادن» در زبان انگلیسی 23 تیر 1403
pull a fast one؛

اصطلاح «فریب دادن» در زبان انگلیسی

pull a fast one=trick someone کسی را گول زدن کسی را فریب دادن   He pulled a fast one on me by paying me with a worthless check او با پرداخت یک چک بی ارزش، من را فریب داد I don’t think he was being truthful – I think he was just trying to pull […]

چند عبارت برای گفتن «مشکلی نیست» 23 تیر 1403

چند عبارت برای گفتن «مشکلی نیست»

no problem no sweat no big deal no probs no biggie