بایگانی‌های Buzzkill - الفبای زبان
اصطلاحات روزمره(۷۵)/ Buzzkill 26 تیر 1402

اصطلاحات روزمره(۷۵)/ Buzzkill

ضدحال! Such a buzzkill چه ضدحالی! He’s such a buzzkill=buzzkiller چه آدم ضدحالیه! اصطلاح مشابه: That’s a bummerعجب ضد حالی Start from scratchاز صفر شروع کردن To size up ارزیابی کردن Rat outچوغولی کردن، لو دادن، آدم فروشی کردن suck up to someoneپاچه خواری کردن