عباراتی برای «بهتر نیست؟ فکر خوبی نیست؟ ایده خوبیه؟» در انگلیسی
برای گفتن : “بهتر نیست”؟ “فکر خوبی نیست”؟ “ایده خوبیه”؟ ?Should I invite my friend to the party ایده خوبیه دوستمو به مهمونی دعوت کنم؟ I should get a new car, because this one is old بهتره که یک ماشین جدید بگیرم، چون این یکی کهنه شده. برای گفتن: “راه درست اینه.” “بهترین کار اینه.” […]
چند تا اصطلاح کاربردی با Breath
take a breath نفس بکش let your breath out نفستو بده بیرون hold your breath نفستو حبس کن be out of breath نفس کسی گرفته (مثلا: نفسم گرفته) be short of breath تنگی نفس داشتن Don’t waste your breath بحث بیخودی نکن
لغتهای انگلیسی کاربردی در مورد شهرها
city شهر town شهرک ،شهر کوچک capital پایتخت Country/ Country side خارج از محدوده شهری metropolis کلان شهر large city شهر بزرگ و پهناور small town شهرک کوچک village روستا center مرکز downtown مرکز شهر suburb حومه شهر/ بیرون شهر region ناحیه neighborhood همسایگی، مجاورت Crowded city شهر شلوغ urban areas محدوده های شهری
ساختاری برای گفتن «چطور شد فلان کار و انجام دادی/ندادی)
از ساختار How come زمانی استفاده می کنیم که بخواهمی بگوییم چظور شد فلان کار رو انجام دادی/ندادی، فقط دقت کنیم که این مورد پرسشی نیست. How come + subject + verb how come you didn’t call me چطور شد به من زنگ نزدی How come you didn’t attend the meeting چطور شد […]
مثالهای رایج درباره افعال ترکیبی
Get along with (با کسی کنار آمدن) ?Do you get along with your coworkers (آیا با همکارانت کنار میآیی؟) Run into (به طور اتفاقی برخورد کردن) I ran into an old friend yesterday (دیروز به یک دوست قدیمی برخوردم.) Call off (لغو کردن) They called off the meeting due to bad weather (جلسه را به […]
برخی واژگان مشابه در زبان انگلیسی (۱۸)
Refer = اشاره کردن Differ = تفاوت داشتن Infer = نتیجه گیری کردن Offer = پیشنهاد کردن Confer = مشورت کردن Transfer = انتقال دادن Prefer = ترجیح دادن Suffer = رنج بردن
برخی قیدهای پرکاربرد زبان انگلیسی
Basically اساساً Certainly مطمئناً Entirely کلا- بطور کلی Personally شخصاً Regularly بطور منظم Smoothly به آسانی – به نرمی Strictly دقیقاً Publicly آشکارا- بطور علنی Seriously بطور جدی Straightly بطور مستقیم Similarly بطور مشابه Firmly قاطعانه – به محکمی
چندتا از پرکاربردترین حروف اضافه انگلیسی
On the wall On the door On the floor On the carpet On the menu On the page On the street On the train On the plane On the ship On a horse On a motorcycle On a bicycle On television On the radio On the telephone On internet On the way
واژه «ailing» به چه معناست؟
Ailing بیمار/ ناخوش احوال She looked after her ailing father او از پدر بیمارش مراقبت کرد. He was an ailing old man او یک پیرمرد بیمار بود.
اصطلاحات انگلیسی مرتبط با رانندگی
Hop in بپر بالا، سوارشو! Speed up تند برو! Step on it گاز بده! Overtake سبقت بگیر! Pull over بزن کنار!
Tuesday, 25 February , 2025