بایگانی‌های عبارات انگلیسی - صفحه 2 از 4 - الفبای زبان
واژگان مربوط به بیمارستان (۱۰) 18 تیر 1403

واژگان مربوط به بیمارستان (۱۰)

headache سردرد anemiaکم خوني bloodshed خونريزي fever تب heart ache قلب درد heat stroke گرما زدگي hypertension فشار خون vomiting تهوع Diarrheaاسهال Hangover سرگیجه Nausea تهوع Vomit استفراغ Asthma آسم Twist پیچ خوردگی Bruise کبود Inflammation تورم Swelling Swallow متورم Wounded زخمی Injured مجروح Burn سوختگی Cut بریدگی Fracture شکستگی Nose bleed خون دماغ Amputation […]

مترادف های برای «خوشمزه» 23 خرداد 1403
Different ways to say Delicious

مترادف های برای «خوشمزه»

 tasty savory yummy tasteful flavorful exquisite palatable succulent delectable appetizing toothsome flavorsome drool-worthy scrumptious finger-licking mouth-watering

چند اصطلاح دو قسمتی : Idds and ends / Ins and outs 23 خرداد 1403

چند اصطلاح دو قسمتی : Idds and ends / Ins and outs

Ins and outs جزییات Trial and error آزمون و خطا Downs and out آس و پاس Black and white موضوع شفاف By and large بطور کلی، در کل Dos and don’ts بایدها و نبایدها Give and take بده بستون Safe and sound امن و امان Cut and dried شسته رُفته Sick and tired خسته و […]

واژه «Spirits» 09 بهمن 1402

واژه «Spirits»

Spirits  Happy; in a good mood=(to be) In good/high spirits  سرحال/خوشحال بودن، حوصله داشتن، شاد و شنگول بودن، هیجان زده بودن   After she won the tennis tournament, Elizabeth was in good spirits الیزابت بعد از اینکه در مسابقات تنیس برنده شد، خوشحال بود.  Sam was in good spirits after receiving his Christmas bonus سام […]

چند ضرب المثل معادل فارسی 13 دی 1402

چند ضرب المثل معادل فارسی

This is the road to ruin این ره که تو میروی به ترکستان است  What goes around, comes around هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی  A wolf in sheep clothing گرگی در لباس میش  Out of sight, out of mind  از دل برود هر آنکه از دیده برفت  Haste […]

اصطلاحات با کلمه Dead 22 آذر 1402

اصطلاحات با کلمه Dead

Dead ahead سر راست،درست سر راه Dead color رنگ مات Dead end بن بست Dead alive نیمه جان Dead sleep خواب عمیق Dead letter نامه بدون آدرس Dead right کاملا درست Dead laws قوانین منسوخ Dead level کاملا مسطح Dead plant گیاه خشکیده Dead silence سکوت محض Dead soil خاک غیرقابل کشت Dead water آب […]

ضرب المثل ها، جملات قصار، حکایات، امثال 29 آبان 1402

ضرب المثل ها، جملات قصار، حکایات، امثال

نقل قول (Saying): عبارات کوتاه و به یاد ماندنی. کلمات قصار (Aphorism): حکمت های کوتاه و تاثیر گذار. امثال و حکم (Adage): پندهای کوتاه و به یاد ماندنی که معروف هستند. ضرب المثل (Proverb): عبارات خردمندانه کوتاه و به یاد ماندنی که معروفند و اغلب از باور عامیانه گرفته شده است. سخن حکیمانه (Maxim): حکمت […]

چند عبارت کاربردی (۹) 23 مرداد 1402

چند عبارت کاربردی (۹)

Certifiedگواهي شده Certificate of deathگواهي فوت testimonyoral evidenceگواهي false evidenceگواهي كذب licensecertificateگواهينامه bogus certificateگواهينامه جعلي driving licenseگواهينامه رانندگي sick-leave certificateگواهینامه مرخصی استعلاجی

چند واژه کاربردی (۵) 12 تیر 1402

چند واژه کاربردی (۵)

practical:عملیpsychological:روانی، مربوط به روانشناسیsevere:شدید، ،سخت گیرsuitable:مناسبnumerous:متعددsufficient:کافیunusual:غیرعادیconsistent:استوارcultural:فرهنگیexisting:موجودfamous:معروفpure:خالص، بكرafraid:ترسیدهobvious:واضحcareful:مراقبlatter:پسین، دومیobviously:بدیهیunhappy:ناکام، نا خوشنودacceptable:قابل قبولaggressive:مهاجمboring:خسته کنندهdistinct:متمایزeastern:شرقیlogical:منطقیreasonable:معقولstrict:سخت گیر، یك دندهsuccessfully:با موفقیتadministrative:اداری، اجراییautomatic:اتوماتیکcivil:مدنی، مربوط به مدنیتformer:سابقmassive:عظیمsouthern:جنوبیunfair:غیر عادلانهvisible:قابل رویت

چند واژه کاربردی 11 تیر 1402

چند واژه کاربردی

different: مختلف،متفاوتused:استفاده شدهimportant:مهمevery:هر،هرکسlarge:بزرگavailable:قابل دسترسpopular:محبوبable:قادرbasic:اساسیknown:شناخته شدهvarious:گوناگونdifficult:دشوارseveral:چندینunited:متحدhistorical:تاریخیhot:داغuseful:مفیدmental:روانی، ذهنیscared:ترسیدهadditional:اضافیemotional:عاطفیold:قدیمیpolitical:سیاسیsimilar:مشابهhealthy:سالمfinancial:مالیmedical:پزشکیtraditional:مرسومfederal:فدرال