بایگانی‌های الفبای زبان - صفحه 26 از 185 - الفبای زبان
نویسنده آمریکایی سه‌گانه «نیویورک»‌ درگذشت 12 اردیبهشت 1403

نویسنده آمریکایی سه‌گانه «نیویورک»‌ درگذشت

«پل آستر»، نویسنده آمریکایی سه‌گانه «نیویورک»‌ درگذشت. به گزارش الفبای زبان– ایسنا، «پل آستر» نویسنده‌ ۳۴ کتاب از جمله سه‌گانه مشهور «نیویورک» در سن ۷۷ سالگی درگذشت. «گاردین» نوشت، «جکی لیدن»، دوست و همکار این نویسنده اعلام کرد که «آستر» در روز سه‌شنبه در پی عوارض ناشی از سرطان ریه درگذشت. داستان‌های او مملو از […]

چند اصطلاح کاربردی/ Keep your shirt on 11 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح کاربردی/ Keep your shirt on

Have been to see به دیدن چیزی رفتن Jose had been to see his boss to confirm his job for next summer Fix up جور کردن Jose had taken a couple of his buddies along to see if he could fix up work for them (جوز) دوتا از رفیقاشو با خودش برده بود که ببینه […]

درباره عبارت «به غیر از» 11 اردیبهشت 1403

درباره عبارت «به غیر از»

برای گفتن “به غیر از …” در انگلیسی، از عبارت  Apart from استفاده می‌کنیم، معادل آن Except for است. Apart from a sister, he’s got two brothers as well به غیر از یه خواهر، دو تا برادر هم داره. the whole world seemed to be sleeping, apart from Barbara به نظر می رسید که تمام […]

۳اصطلاح کاربردی/ Put in a good word for me 10 اردیبهشت 1403
To backbite؛

۳اصطلاح کاربردی/ Put in a good word for me

Let the cat out of the bag لو دادن؛ رازی را فاش کردن Tim let the cat out of the bag about my surprise birthday party تیم  سوپرایز جشن تولد غافلگیرکننده من را لو داد   Put in a good word for me سفارش منو بکن I really need a job and I was hoping […]

اصطلاح فوق جالب «raise the roof» 10 اردیبهشت 1403

اصطلاح فوق جالب «raise the roof»

 raise the roof=hit the roof=make or cause someone else to make a great deal of noise, especially through cheering اصطلاح خانه رو سرش گذاشته بود از فریاد/ غوغا به پا کردن(از سر خشم یا خوشحالی)/سقف را ترکاندن ( از سروصدای زیاد ) از صدای موزیک یا فریاد  when I finally scored the fans raised the […]

معنی اصطلاح «the big picture» 10 اردیبهشت 1403

معنی اصطلاح «the big picture»

the big picture=the situation as a whole تصویر کلی /نمای کلی/دورنما he’s so involved in the minutiae that he often overlooks the big picture او آنقدر درگیر جزئیات است که اغلب وضعیت کلی را نادیده می گیرد We need to look at the big picture before we can work out specific details قبل از اینکه […]

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/ he burns me up 10 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/ he burns me up

I read you like a book مثل کف دستم می شناسمت I want to try my luck می خوام شانسم رو امتحان کنم you will pay for this تقاصش رو پس میدی he burns me up حرصمو درمیاره bite your tongue زبونتو گاز بگیر don’t take it out on me ناراحتیت رو سرمن خالی نکن […]

عبارت «First rate» 09 اردیبهشت 1403

عبارت «First rate»

First rate= Excellent, superb درجه یک، عالی، محشر  The food served in that four-star restaurant is truly first-rate غذایی که در آن رستوران چهار ستاره سرو می‌شود واقعا درجه یک است.  The Beverly Hills Hotel provides first-rate service to its guests سرویسی که هتل بورلی هیلز به مهمانان خود ارائه می‌کند عالی است.

اصطلاح «Fool around» به چه معنیست؟ 09 اردیبهشت 1403

اصطلاح «Fool around» به چه معنیست؟

Fool around=To waste time; to joke, not to be serious  ١- یللی تللی کردن، ول گشتن، علاف بودن، وقت تلف کردن؛ ۲- شوخی کردن، جدی نبودن، چرند گفتن  Sometimes I wish that Pat would stop fooling around so much and talk about something more interesting to others بعضی وقت‌ها آرزو می‌کنم که پت دست از […]

اصطلاح «For good» به چه معنیست؟ 09 اردیبهشت 1403

اصطلاح «For good» به چه معنیست؟

For good=Permanently, forever برای همیشه، برای ابد  Ruth has returned to Canada for good. She won’t ever live in the United States again روث برای همیشه به کانادا برگشته است. او هرگز دوباره در آمریکا زندگی نخواهد کرد.  ?Are you finished with school for good, or will you continue your studies some day آیا برای […]