اصطلاح «down for the count»
down for the count=Defeated, finished, doomed شکست خورده، تسلیم شدن، محکوم به فنا اگر این اصطلاح را کلمهبهکلمه ترجمه کنیم، یعنی «افتاده در انتظار شمارش». این اصطلاح به ورزشهای رزمی اشاره دارد؛ زمانی که یکی از دو طرف مبارزه روی خاک افتاده است و ۱۰ شماره فرصت دارد تا بلند شود و در غیر […]
واژگان ضروری ۵۰۴/ vigor & captive به چه معناست؟
emerge……………ظاهر شدن jagged……………..دندانه دار linger……………….ماندن ambush………….کمین crafty………………حیله گر defiant……………نافرمان vigor……………….توان perish…………….مردن fragile……………..شکننده captive……………زندانی prosper………موفق شدن devour……….بلعیدن
اصطلاح «به ذهنم خطور کرد» چی میشه؟
cross my mind به ذهنم رسید/ یهویی به ذهن خطور کردن it crossed my mind to try a new recipe به ذهنم رسید یه دستورغذایی جدید امتحان کنم. it crossed my mind to plant some flowers به ذهنم رسید چندتا گل بکارم. it crossed my mind to start computer به ذهنم رسید کامپیوتر شروع کنم. […]
چند اصطلاح کاربردی/ معنی You look radiant
Heart speaks to heart دل به دل راه دارد ?What is all about جریان چیه I am not in any side من طرف کسی نیم Don’t involve me پای منو وسط نکش I can not get my massage across نمیتونم منظورم رو برسانم. You look radiant محشر شدی Lame excuses بهانه هایی الکی It is […]
برخی واژگان با پسوند wise/ واژگان Crosswise & Sunwise
پسوند wise در انگلیسی به معنای “به سمت…، به شکل…، مانند…” است و بسیاری از لغات انگلیسی با این پسوند ساخته شده اند: Clockwise در جهت عقربه های ساعت Anticlockwise خلاف جهت عقربه های ساعت Likewise به همچنین، همینطور Crosswise ضربدر مانند Coastwise در طول ساحل Manwise مردانه Nowise ابدا،به هیچوجه Somewise به طریقی […]
چند عبارت جذاب/ دلسوز بودن/ باانگیزه بودن
be confident بی پروا باش be successful موفق باش be beautiful قشنگ باش be intelligent باهوش باش be hardworking سخت کوش باشد be carefree بی خیال باش be modest فروتن باش be driven خود راهنما باش be forgiving بخشنده باش be creative خلاق باش be relaxed آرام باش be motivated با انگیزه باش be educated […]
اصطلاح «اینم شد…/ به این میگی…»
You call that a /an به این میگی … ؟! اینم شد … ؟! الان این مثلا … بود ؟! call: نامیدن – فرض کردن – به حساب آوردن عبارت You call that a رو میگی، بعد اسم رو میاری: !?You call that a life به این میگی زندگی؟؟/ اینم شد زندگی!!؟ !?!You call that […]
نکته مهمی درباره واژه «Rare»
برای چیزهایی که تعداد کمی از آنها وجود دارد از کلمهی rare استفاده میشود: Rare coins are usually worth a lot of money برای رویدادهایی که خیلی کم رخ میدهند هم از کلمهی rare استفاده میشود: I was lucky enough to witness one of her rare public appearances برای توصیف چیزهایی که معمولاً رایج هستند […]
مترادف های برای «خوشمزه»
tasty savory yummy tasteful flavorful exquisite palatable succulent delectable appetizing toothsome flavorsome drool-worthy scrumptious finger-licking mouth-watering
چند اصطلاح دو قسمتی : Idds and ends / Ins and outs
Ins and outs جزییات Trial and error آزمون و خطا Downs and out آس و پاس Black and white موضوع شفاف By and large بطور کلی، در کل Dos and don’ts بایدها و نبایدها Give and take بده بستون Safe and sound امن و امان Cut and dried شسته رُفته Sick and tired خسته و […]
Sunday, 22 December , 2024