eyeball به چه معناست؟
eyeball به عنوان اسم (noun) مردمک چشم تخم چشم است. اما بعنوان فعل و اصطلاح (verb) میشه گفت از نزدیک نگاه کردن یا خیره شدن changes inside the eyeball may lead to retinal detachment تغییرات داخل چشم ممکن است منجر به جداشدگی شبکیه شود I was on the bus when this guy started eyeballing […]
چند اصطلاح کاربردی/ اصطلاح «من همینم که هستم»
but no but اما و اخه ندارره for no reason همینجوری you look fishy مشکوک میزنی its as A B C خیلی راحته i am as i am من همینم که هستم
اصطلاح See eye to eye
اصطلاح See eye to eye توافق نظر داشتن تفاهم داشتن My cousin and I don’t see eye to eye about our children’s education من و پسرخالهم در مورد تحصیلات بچه هامون باهم موافق نیستیم. The boss and I don’t always see eye to eye من و رییس همیشه باهم موافق نیستیم. They finally saw eye […]
چند اصطلاح کاربردی/ get a nose job
He’s hard of hearing گوشش سنگینه You get a nose job بینیت رود عمل کردی I want to wax my legs میخوام اپیلاسیون کنم I’m on leave تو مرخصی هستم It applies to everyone این در مورد همه صدق میکنه Apply for university درخواست برای دانشگاه I always keep my word من همیشه سر قولم […]
مکالمه کاربردی در سفارت (۱۰)
باید با سفارت ایران در دبی تماس بگیرید. You should contact the Iranian Embassy in Dubai با گذرنامه من دارد چکار می کند؟ ?What is he doing with my passport می خواهد مطمئن شود که گذرنامه شما جعلی نیست. He wants to make sure your passport is not a forged/ false one امیدوارم گذرنامه شما […]
اصطلاح «یک سرو گردن بالاتر بودن»
a cut above the rest=Better in quality than most others یه سرو گردن بالاتر بودن/بهتر از هر کسی ، This new restaurant is a cut above the rest این رستوران جدید یک سر و گردن از بقیه بالاتر است Trust me, Johannes is a cut above the rest. If you want the best legal advice […]
اصطلاح «Not-so-distant future»
Not-so-distant future=A time not very far in the future آینده نه چندان دور When I was growing up, we never would have believed that we’d be using phones as powerful as computers in the not-so-distant future وقتی بزرگ میشدم، هرگز باور نمیکردیم که در آیندهای نه چندان دور از تلفنهایی به قدرتمندی رایانهها استفاده […]
۳اصطلاح کاربردی/ Put in a good word for me
Let the cat out of the bag لو دادن؛ رازی را فاش کردن Tim let the cat out of the bag about my surprise birthday party تیم سوپرایز جشن تولد غافلگیرکننده من را لو داد Put in a good word for me سفارش منو بکن I really need a job and I was hoping […]
معنی اصطلاح «the big picture»
the big picture=the situation as a whole تصویر کلی /نمای کلی/دورنما he’s so involved in the minutiae that he often overlooks the big picture او آنقدر درگیر جزئیات است که اغلب وضعیت کلی را نادیده می گیرد We need to look at the big picture before we can work out specific details قبل از اینکه […]
چند اصطلاح و عبارت کاربردی/ he burns me up
I read you like a book مثل کف دستم می شناسمت I want to try my luck می خوام شانسم رو امتحان کنم you will pay for this تقاصش رو پس میدی he burns me up حرصمو درمیاره bite your tongue زبونتو گاز بگیر don’t take it out on me ناراحتیت رو سرمن خالی نکن […]
Thursday, 21 November , 2024