بایگانی‌های لغات ضروری زبان - صفحه 25 از 25 - الفبای زبان
لغات متضاد (۳) 11 دی 1401

لغات متضاد (۳)

تهیه و تنظیم: زهرا کلاته عربی/ روشن / تاریک = light / darkبالا / پایین = up / downجلو / عقب، پشت = front / backرو / زیر = on / under open / shut,close=باز و بستهکهنه / نو = old / newپر / خالی = full / emptyآزاد / اشغال = free / occupiedزود […]

مشاغل به زبان انگلیسی 11 دی 1401

مشاغل به زبان انگلیسی

تهیه و تنظیم: صغری توحیدلو/ actor=هنرپیشه مردactress=هنر پیشه زنartist=هنرمندcaptain=ناخداassistant=معاونdemarche=بخشدارbanker=بانکدارdressmaker=خیاط زنانهblacksmith=آهنگرrancher=گله دارboss=رئیسgardener=باغدارbrigadier=سرتیپmuezzin=موذنcaretaker=سرایدارcameleer=ساربانclerk=کارمندcook=آشپزcoach=مربیdentist=دندانپزشکcolonel=سرهنگcarpenter=نجارdiver=غواصrancher=چوپانdoctor=پزشکhouse maker=خانه دارdoorkeeper=دربانcouncil=شوراfireman=آتش نشانwriter=نویسندهfisherman-ماهیگیرwaiter-گارسونgreengrocery=سبزی و میوه فروشprofessor=استادguard=نگهبانseller=فروشندهguard man=مرد پاسدارglassmaker=شیشه سازheadmaster=مدیر مردheadmistress=مدیر زنjudge=قاضیhousewife=زن خانه دارlawyer=وکیلpainter=نقاش ساختمانworker=کارگرboatman=قایقرانmayor=شهردارstreet sweeper=رفتگرminer=معدنچیminister=وزیرnurse=پرستارpilot=خلبانofficer=افسرbarber=آرایشگر مردphotographer=عکاسclergyman=روحانیplumber=لوله کشspecialist=متخصصplayer=بازیگرfootballer=بازیکن فوتبالporter=باربرbutcher=قصابpresident=رئیس جمهورwatchmaker=ساعت سازprime minister=نخست وزیرgrocer=بقالpsychologist=روانشناسoperator= تلفنچی reporter=خبر نگار.گزارشگر merchant=تاجر retired=بازنشسته optician=عینکساز.چشم پزشکsculptor-مجسمه سازcalligrapher=خوشنویس، خطاطsergeant=گروهبانforester=جنگلبانshopkeeper=مغازه دارteacher=معلمsinger=خوانندهengineer=مهندسsoldier=سربازdriver=رانندهspeaker=سخنرانdecorator=آذین گرsurgeon=جراحarmy=نظامیtailor=خیاط مردانهbaker=نانواtiller=سفالگرgovernor=فرماندارtourist=جهانگردstudent=دانش آموزwelder=جوشکارrepairman=تعمیرکارfarmer=کشاورز

لغات مربوط به خوراکی ها 11 دی 1401

لغات مربوط به خوراکی ها

تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ fat-oil-sugerشکر- روغن – چربی خامه = creamشکلات = candyکره = butterروغن = oilچیپس سیب زمینی = potato chips dairyلبنیات شیر = milkماست = yogurtپنیر = cheese meat and other proteinگوشت و فراورده های پروتئینی ماهی = fishلوبیا = beansمرغ = chichenخشکبار = nutsتخم مرغ = eggگوشت گاو = beef vegetablesسبزیجات هویج […]

افعال پرکاربرد با حروف M-P-R 14 آذر 1401

افعال پرکاربرد با حروف M-P-R

تهیه و تنظیم: ستاره کوشا/ افعال پرکاربرد انگلیسی با حرف M درست کردن Make: I’m making tea. ملاقات کردن Meet: We’ve never met. نیاز داشتن Need: You need to change your eating habits. باز کردن Open: Open the windows. مالک بودن Own: I own a German car. افعال پرکاربرد انگلیسی با حرف P رنگ زدن Paint: She painted the wall […]

افعال پرکاربرد با حروف H-I-K 13 آذر 1401

افعال پرکاربرد با حروف H-I-K

تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ افعال پرکاربرد انگلیسی با حرف H اتفاق افتادن Happen: You made it happen. داشتن Have: I have a car. شنیدن Hear: I will hear me. پنهان کردن Hide: I’m hiding from Tim. نگه داشتن Hold: Hold the knife at an angle. امید داشتن Hope: I hope to see you again soon. آسیب زدن Hurt: I hurt my […]

فعل‌های انگلیسی با حرف D 12 آذر 1401

فعل‌های انگلیسی با حرف D

تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ فعل‌های انگلیسی با حرف D رقصیدن Dance: I want to dance. جرات کردن Dare: He didn’t dare to speak to the cops. کنارآمدن Deal: I have to dealt with him. تصمیم گرفتنن Decide: He has decided to live in Shiraz. رانندگی کردن Drive: He drives a truck. انداختن Drop: I dropped my ice cream. خشک کردن […]

فعل‌های انگلیسی با حرف C 12 آذر 1401

فعل‌های انگلیسی با حرف C

تهیه و تنظیم: ستاره کوشا/ حساب کردن Calculate: A computer can calculate very rapidly. توانستن Can/Could: Can you give me a pen? اهمیت دادن Care: he cares about his employees. حمل کردن Carry: I don’t carry cash anymore. گرفتن Catch: they caught a fish in the river. جشن گرفتن Celebrate: We’re celebrating her birthday. تغییر […]

کلمات مترادف+جدول 27 شهریور 1401

کلمات مترادف+جدول

چند اصطلاح ضروری و کاربردی(۲) 25 شهریور 1401

چند اصطلاح ضروری و کاربردی(۲)

نویسنده : شیدامهدوی/ Make a face این اصطلاح به معنی دهن کجی کردن، است. یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی که بدین صورت می‌توانید در جمله آن را به کار ببرید؛ اصطلاح Blow it این اصطلاح از سری اصطلاحات پرکاربرد و رایج زبان انگلیسی به معنی از دست دادن فرصت است، گاهی وقت‌ها زمانی که […]

لغات ضروری (۱۷) 20 فروردین 1401

لغات ضروری (۱۷)

تهیه و تنظیم: ستاره کوشا/ ۱-شفق قطبی (Aurora): ۲- عادت کردن (Inure): ۳- ملیح (Mellifluous): ۴- رضایت‌مندی (Euphoria): ۵- اقبال خوش (Serendipity): ۶- گرامی داشتن (Cherish): ۷- متین (Demure): ۸- اکسیر (Elixir): ۹- ابدیت (Eternity): ۱۰- سعادت (Felicity): ۱۱- رخوت (Langour): ۱۲- عشق (Love): ۱۳- تنهایی (Solitude): ۱۴- تجلی (Epiphany): ۱۵- جوهره (Quintessential): ۱۶- کثرت […]