بایگانی‌های الفبای زبان - صفحه 99 از 186 - الفبای زبان
اصطلاح blessing in disguise 22 مرداد 1402

اصطلاح blessing in disguise

blessing in disguise synonyms of blessing in disguise=miracle=Masterpiece=A Fortunate event اتفاقی که در ظاهر بده اما خیری در آن هست/ یک اتفاق خوب غیرمنتظره علی رغم ظاهر نه چندان خوب My car broke down again, but maybe it was a blessing in disguise ماشینم دوباره خراب شد اما شاید حکمتی بود

واژه Twilight 22 مرداد 1402

واژه Twilight

Between dusk and daylight=Twilight لحظه گرگ ومیش/ in the dim twilight she could just make out the shape of a house ahead در گرگ و میش کم نور، او فقط می‌توانست شکل خانه‌ای پیش رو را تشخیص دهد in the twilight I couldn’t see his face clearly در گرگ و میش نمی توانستم صورتش را […]

اصطلاح A dime a dozen 22 مرداد 1402

اصطلاح A dime a dozen

A dime a dozen چیز خیلی معمولی/ دوزاری/ کم ارزش dime به معنای سکه است Meaning=very common and of no particular value=something is common and almost worthless=something is easy to find or obtain مثال: Those antique dishes are pretty, but they’re a dime a dozen آن ظروف عتیقه زیبا هستند، اما بی ارزش هستند

اصطلاح yardarm to yardarm 22 مرداد 1402

اصطلاح yardarm to yardarm

take no notice of (something or someone) 22 مرداد 1402

take no notice of (something or someone)

take no notice of (something or someone) بی محلی کردن-توجه نکردن-تحویل نگرفتن Meaning=To not pay any attention to someone or something; to ignore or disregard someone or something مثال؛ Take no notice of those troublemakers, they’re only trying to provoke you به این مزاحم ها توجه نکنید، آنها فقط سعی می کنند شما را تحریک […]

چند اصطلاح کاربردی+ I don’t chicken out 22 مرداد 1402

چند اصطلاح کاربردی+ I don’t chicken out

snub someone کسی را تحویل نگرفتن مثال؛ they snubbed me آنها مرا تحویل نگرفتند a bit pricey یه کمی گرونه have a lot of nerve خیلی رو داری / پرو هستی I’m running late داره دیرم میشه burst someone’s bubble تو ذوق کسی زدن/ chicken out جا زدن/ مثال؛ I don’t chicken out من جا […]

چند اصطلاح کاربردی (۸۳) 22 مرداد 1402

چند اصطلاح کاربردی (۸۳)

hit me up بهم زنگ بزن I eager to see you من مشتاقم که ببینمت افسوس=Alas alas, i have no talent as a football player افسوس من هیچ استعدادی به عنوان یک فوتبالیست ندارم I am hammered خیلی مستم i am a little drunk یه ذره مستم

چند اصطلاح کاربردی (۸۱) 21 مرداد 1402

چند اصطلاح کاربردی (۸۱)

Remind me what یادم بنداز Don’t put that on me گردن من ننداز ?will you cut it out میشه تمامش کنی؟ talk is cheap گفتنش آسونه hurry back زود برگرد This is my stop من اینجا پیاده میشم

چند اصطلاح کاربردی(۸۲) 21 مرداد 1402

چند اصطلاح کاربردی(۸۲)

it’s gross چندش آوره ?What do you take me for تو منو چی فرض کردی؟ you have a call watting پشت خطی داری give her/him my best سلام منو بهش برسون put it on my tab بزن به حساب من you outdid yourself سنگ تموم گذاشتی

In my opinion 21 مرداد 1402

In my opinion

جملات كاربردي: I’m positive thatاطمینان دارم که.. I feel thatاحساس می‌کنم که.. In my opinionبه نظر من.. The way I see thingsآنطور که من می‌بینم..آنچه پیداست.. If you ask me…, I tend to think thatاگر از من بپرسید.. اینطور فکر می‌کنم که..