بایگانی‌های الفبای زبان - صفحه 51 از 186 - الفبای زبان
واژگان مرتبط با آتش 19 دی 1402

واژگان مرتبط با آتش

fireplace شومینه firewood هیزم fire fighter آتش نشان fire alarm آژیر آتش نشانی fire box آتشدان، مجمر fire ball نارنجک، گلوله انفجاری fireworks آتش بازی bonfire آتش چهارشنبه سوری

روش های مختلف خداحافظی کردن 18 دی 1402

روش های مختلف خداحافظی کردن

Goodbye خداحافظ Until next time تا دفعه بعد Catch you later بعدا می بینمت See you soon به زودی می بینمت Bye for now فعلا خداحافظ I’m off من رفتم Take care مراقب خودت باش

حرف اضافه on در عبارات 18 دی 1402

حرف اضافه on در عبارات

مهم‌ترین کاربرد on به عنوان حرف اضافه مکان وقتی است که می‌خواهیم بگوییم چیزی بالای چیز دیگر و در تماس با آن است. در واقع این حرف اضافه برای اشاره به قرار داشتن چیزی روی سطح چیزی دیگر به کار می‌رود. On end بی وقفه On foot با پای پیاده On sunday در روز یکشنبه […]

Talk more 18 دی 1402

Talk more

Do more بیشتر انجام بده  Think more بیشتر فکر کن  Talk more بیشتر حرف بزن  Sleep more بیشتر بخواب  Have more بیشتر بخور

اسامی همیشه جمع در زبان انگلیسی 18 دی 1402

اسامی همیشه جمع در زبان انگلیسی

اشیای زیر از نظر تعداد مفرد می باشند ولی در گرامر انگلیسی جمع محسوب شده و با فعل جمع بکار می روند: glasses (عینک) pajamas (پیژامه) trousers (شلوار) jeans (شلوار جین) pants (شلوار) slacks (شلوار اسپرت) scissors (قیچی) nail clippers (ناخن گیر) pliers (انبردست) اگر بخواهیم بگوییم (یک شلوار جین) یا (یک عینک) از a […]

 قواعد جمع بستن در زبان انگلیسی 18 دی 1402

 قواعد جمع بستن در زبان انگلیسی

 اگر به آخر اسم s اضافه کنیم، تبدیل به جمع می شود: کتاب ها books →→→→ کتاب book کیف ها bags →→→→ کیف bag فندک ها lighters →→→→ فندک lighter  اگر اسم مفرد با (Z – X – S – Sh – Ch) ختم شود، در جمع es می گیرد و به صورت سیلاب جداگانه […]

واژگان کاربردی(۹۵) 18 دی 1402

واژگان کاربردی(۹۵)

bet (past: bet, betted ; past participle: bet, betted) شرط (بندی)، موضوع شرط بندی، شرط بستن، نذر condition شرط، وضعیت، شایسته کردن، حالت، چگونگی، مقید کردن، شرط نمودن condition punt زدن توپ، توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن requirement نیاز، لازم، مقرره، دربایست، نیازمندی، تقاضا، احتیاج، الزام، ایجاب، التزام reservation ذخیره، رزرو […]

واژگان کاربردی(۹۴) 18 دی 1402

واژگان کاربردی(۹۴)

settled جمعیت دار، آباد، مقیم، مستقر، جای گیر، ثابت، آرام، صاف، معین، مقرر silent خموش، خاموش، ساکت، بیصدا، آرام، صامت، بیحرف sleepy خواب آلود slinky دزدکی، مخفی، خوش ژست slow آهسته، کند، تدریجی، کودن، تنبل، یواش، آهسته کردن یاشدن slow smooth سطح صاف، قسمت صاف هر چیز، هموار، نرم، روان، سلیس، بی تکان، بی مو، […]

کاربردهای مختلف حرف تعریف معین (the) 17 دی 1402

کاربردهای مختلف حرف تعریف معین (the)

کاربردهای مختلف حرف تعریف معین (the) در پاره ای از عبارات و اصطلاحات؛  در آغاز … at the beginning  در همان موقع … at the same time  هنگام عصر… in the evening  واقعیت را گفتن … to tell the truth  روی هم … on the whole  در پایان … at the end of  از طرف […]

اصطلاح «keep it under your hat» 17 دی 1402

اصطلاح «keep it under your hat»

keep it under your hat رازی را پیش خود نگه داشتن/افشا نکردن راز If someone tells you a secret and you keep it under your hat, you don’t tell anyone I’ll only tell you if you promise to keep it under your hat Aunt Biddy said she couldn’t possibly tell me the family secrets because […]