واژه «Phlegmatic»+ مترادف ها
phlegmatic=showing little emotion بی عرضه، بی تفاوت، شخص خونسرد وبی رگ، شخصیت بلغمی :synonyms for phlegmatic apathetic impassive stoic and stolid He is also phlegmatic on the subject of his dealings with Hollywood او همچنین نسبت به موضوع برخوردش با هالیوود خیلی خونسرد است It’s almost unbelievably fitting that these supremely phlegmatic men live in […]
واژه «Defunct» +مترادف ها
defunct= inactive منسوخ شده/ منقرض شدن/ نخ نما شدن :Synonyms of defunct extinct vanished expired gone departed bygone obsolete done مثال ها: members of a now defunct communist organization اعضای یک سازمان کمونیستی که اکنون منحل شده است. wrote for a magazine that is now defunct نوشتن برای مجله الان دیگه منسوخ شده است She […]
دربارۀ واژه «ضربالاجل»
واژۀ عربیِ «ضربالاجل» از سه جزء تشکیل شدهاست: ضرب ال اجل «اجل» یعنی مهلت یا زمانِ مشخص و معیّن. یکی از معانیِ متعددِ «ضرب» هم در عربی، «تعیین کردن» است. بنا بر این مثلاً میگویند: ضَرَبَ لَنا أجَلًا؛ یعنی: مهلتی برایمان تعیین کرد. «ضربالاجل» یعنی مهلتی که پایانش تعیین شدهاست. معادلِ انگلیسیاش deadline است. جزءِ […]
جایزه ۲۰ هزار پوندی «دیلن توماس» از آنِ «دنیاهای کوچک» شد
«کالب آزوما نلسون» نویسنده اهل غنا، جایزه «دیلن توماس» را برای دومین رمانش با عنوان «دنیاهای کوچک» دریافت کرد. به گزارش الفبای زبان، «آزوما نلسون» ۳۰ ساله در مراسمی که در سوانسی، شهر زادگاه «دیلن توماس» برگزار شد، جایزه ۲۰ هزار پوندی را دریافت کرد. جایزه «دیلن توماس» که توسط دانشگاه «سوانسی» بنیانگذاری شده، از […]
واژه ای برای «وادار کردن/موظف بودن»
oblige=make someone legally or morally bound to an action or course of action مجبور کردن/ وادار ساختن اخلاقی یا قانونی/موظف بدون طبق قانون Her job obliges her to work overtime and on weekends شغل او او را مجبور می کند که اضافه کاری و در آخر هفته ها کار کند They asked for food and […]
واژه ای برای معانی «واژگونی/ زیر و رو شدن»
capsize=overturn accidentally این واژه به معنی واژگون/سرنگون/غرق شدن وسایل موتوری مثل ماشین و کشتی و غیره است. to capsize (verb) واژگون/ سرنگون/غرق کردن / زیرو رو کردن/نابود شدن نکته: to capsize به عنوان فعل هم می تواند با حرف اضافه و هم بدون حرف اضافه در جمله استفاده شود. مثالها: ?do you know what […]
واژه «Banquet» به چه معناست؟
banquet=a ceremonial dinner party for many people ضیافت های بزرگ مثل عروسی و کنفرانس Banquet hall سالن ضیافت/ تالار ضیافت و مهمانی they held a banquet in his honour به افتخار او ضیافتی برپا کردند a lavish five-course banquet یک ضیافت مجلل پنج نفره the wedding banquet was lovely ضیافت عروسی دوست داشتنی بود […]
اصطلاحات شخصیت منفی/ اهل رشوه بودن
He’s Open to Bribery او اهل رشوه است He’s a Bad Egg ادم ناتویی است His Metal Is Bad جنسش شیشه خورده داره(تختهش کمه) He’s Cut No Ice حناش دیگه رنگی نداره He’s a Big Shot آدم کله گنده(خیلی مشهور) ای است
اصطلاح اسلنگ «خوشمزه بازی درآوردن»
Crack a joke جک گفتن و خندیدن/ مزه پراندن/خوشمزه بازی درآوردن “crack” یک کلمه عامیانه است که به کوکائین اشاره دارد. کراک کوکائین از نوع پودری کوکائین گرفته می شود و بسیار اعتیاد آور است. He brightened enough to crack a joke at his own expense او آنقدر خوش فکر بود که به هزینه […]
اصطلاح «غرورمو زیر پا گذاشتم» چی میشه؟
swallow your pride=pocket your pride زیر پا گذاشتن غرور/ اصطلاح pocket your pride نیز می تواند مترادف این اصطلاح باشد. He was forced to swallow his pride and ask if he could have his old job back او مجبور شد غرورش را بشکند و بپرسد که آیا می تواند شغل قبلی خود را پس بگیرد […]
Tuesday, 24 December , 2024