بایگانی‌های اصطلاحات پرکاربرد زبان - صفحه 28 از 33 - الفبای زبان
اصطلاح “to split hairs” 15 مهر 1402

اصطلاح “to split hairs”

to split hairs=make small and unnecessary distinctions مو از ماست کشیدن، وارد جزئیات کم اهمیت شدن این عبارت بیشتر برای نشان دادن وقتی استفاده می‌شود که شخصی بدون دلیل واضح و قابل قبول درباره جزئیات یا جزییات ریزی از یک موضوع صحبت می‌کند. مثال‌ها: We all agreed on the main points of the proposal, so […]

عباراتی که با فعل “Make” می‌آیند 15 مهر 1402

عباراتی که با فعل “Make” می‌آیند

Make a decisionتصمیم گرفتن Make a predictionپیش بینی کردن Make an excuseعذر خواستن Make a warجنگ کردن Make a peaceصلح کردن Make a speechسخنرانی کردن Make fun ofتمسخر کردن Make progressپیشرفت کردن Make friendsدوست شدن Make a noiseسر و صدا کردن Make troubleمشکل درست کردن

he is so trust worthy 12 مهر 1402

he is so trust worthy

he is so trust worthy او خیلی قابل اعتماد است you can count on him می تونی روی او حساب کنی

اصطلاح دل به دریا زدن+۲ اصطلاح دیگر 12 مهر 1402

اصطلاح دل به دریا زدن+۲ اصطلاح دیگر

Take the plunge دل به دریا زدن this food tastes awful این غذا بد مزه است this shirt is too loose for me این لباس برای من گشاده

از طرف من صحبت نکن! 12 مهر 1402

از طرف من صحبت نکن!

never speak on my behalf هیچ وقت از طرف من صحبت نکن

قیافت آشناست! 12 مهر 1402

قیافت آشناست!

!my mind went blank قیافت آشناست! your name is on the tip of my tounge اسمت نوک زبونمه I can’t quite place you به جا نمیارم شمارو my mind went blank همه چی از یادم رفت

!Never say die 10 مهر 1402

!Never say die

Shame on you خجالت بکش What a mess! چه افتضاحی Knock on wood بزنم به تخته I’m single handed دست تنهام Never say die به دلت بد نیار Stop nagging نق نزن Eat your word حرفتو پس بگیر Tit for tat این به اون در Stick to your job بچسب به کارت

چند عبارت و اصطلاح کاربردی (۹۴) 10 مهر 1402

چند عبارت و اصطلاح کاربردی (۹۴)

The road was blockedراه بسته بود He is as poor as a church mouseاه در بساط ندارد. Don’t raise your voiceصداتو بلند نکن. They had been rich for generationsجد اندر جد پولدار بوده اند. ?Why are you so confusedچرا حواست پرته؟ He turned paleرنگش پرید. I’ll take back what I saidحرفم رو پس می گیرم. […]

اصطلاح raise money 01 شهریور 1402

اصطلاح raise money

raise money=to gather= to collect جمع آوری پول برای یک هدف خاص/ جمع آوری پول برای خیریه Our campaign’s main purpose is to raise money هدف اصلی کمپین ما جمع آوری پول است

!Jesus Christ 21 مرداد 1402

!Jesus Christ

در بیان اینکه از چیزی تعجب کردیم در زبان انگلیسی می توانیم این عبارات را به کار ببریم: Gosh!Oh my God!Jesus ChristJesus, Mary and JosephSweet JesusGoodness gracious!Oh my goodness My goodness! you gave me quite a frightخدای من! تو منو ترسوندی. God, Bill… Would it kill you to take out the trash once in a […]