بایگانی‌های اصطلاحات ضروری 504 - صفحه 34 از 54 - الفبای زبان
Lost at sea 08 مرداد 1402

Lost at sea

Lost at sea=To be puzzled=perplexed, or completely confused مردد بودن/ سردگمی/گیج و ناتوان در تصمیم گیری/ I tried to do well in this class, but I’ve been lost at sea since we started من سعی کردم در این کلاس خوب عمل کنم اما زمانی که شروع می شود سردرگم و مردد می شوم.

Go with the flow 08 مرداد 1402

Go with the flow

Go with the flow شرایط را پذیرفتن و آرام بودن/ مثال: I never know what to expect when I’m with them, so I’ve learned that the best thing to do is just go with the flow من هرگز نمی دانم وقتی با آنها هستم چه انتظاری داشته باشم، بنابراین آموخته ام که بهترین کار این […]

wind blow/ وزش باد 08 مرداد 1402

wind blow/ وزش باد

امروز باد می وزد.It’s windy today باد سردی می وزد.A cold wind is blowing این باد تا استخوان نفوذ می کند.This wind cuts like a knife باد در میان درختان زوزه می کشد.The wind is howling through the trees هوا طوفانی است.It’s stormy طوفان دیشب خسارات فراوانی ببار آورد.The storm last night did a lot […]

back in the saddle 07 مرداد 1402

back in the saddle

back in the saddle به روال عادی برگشتن/ اوضاع تحت کنترله! saddle= زین اسب I started working out at the gym again and it feels great to be back in the saddle The chairman is back in the saddle after his heart attack

at top speed 07 مرداد 1402

at top speed

at top speed =maximum speed=as fast as possible با حداکثر توان و سرعت حرکت کردن I always seem to be running round at top speed به نظر می رسد همیشه با حداکثر سرعت در حال دویدن هستم Their top speed is very nearly 200 miles per hour حداکثر سرعت آنها بسیار نزدیک به ۲۰۰ مایل […]

Break the bank 01 مرداد 1402

Break the bank

Break the bank گران قیمت/ هزینه زیاد to be very expensive or too expensive نکته: این اصطلاح معمولا در جملات منفی استفاده می شود Buy a car that’s dependable but won’t break the bank as in I guess the price of a movie won’t break the bank

put on a happy face 31 تیر 1402

put on a happy face

Mind your step جلوی پاتو نگاه کن Watch your step مواظب جلوی پات باش mind (one’s) step هشدار دادن به کسی با احتیاط راه برود watch one’s step این عبارت اغلب به عنوان یک پند و اندرز، مراقبت در راه رفتن استفاده می شود. Yours sincerely به معنی ارادتمند شما؛ یک راه رسمی برای پایان […]

چند اصطلاح کاربردی (۷۹) 31 تیر 1402

چند اصطلاح کاربردی (۷۹)

Are you high? بالایی؟چیزی زدی؟یک اصطلاح عامیانه است که وقتی طرف مقابل چیزی میگه یا یه جوری رفتار میکنه که  انگار حالت طبیعی نیست زبونم بند اومدWords fail me CUT TO THE CHASE vs BEAT AROUND THE BUSH ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣معنی و معادل اصطلاحCUT TO THE CHASE سر اصل مطلب رفتن، حاشیه نرفتن، صاف سراغ اصل موضوع […]

چند اصطلاحات پلیسی 31 تیر 1402

چند اصطلاحات پلیسی

hands upدستا بالا Don’t moveتکون نخور hit the dirtبخواب رو زمین hand over your gunاسلحه ات رو تحویل بده frisk himجست و جوی بدنیش کنین/بگردینش spread themدست و پات رو باز کن bandit territory شهر هرت

چند اصطلاح  (۷۷) 28 تیر 1402

چند اصطلاح (۷۷)

The apple of sb’s eye نور چشمی Wishes don’t wash the dishes با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه No by any manner of means به هیچ وجه،به هیچ نحوی You hit the nail on the head زدی تو خال،درست حدس زدی Hung up on someone به کسی دل بستن Curiosity killed the cat!!! فضولی […]