بایگانیهای از مد افتاده انگلیسی - الفبای زبان
واژه «Dowdy»
Dowdy =slovenly; untidy نا مرتب؛ کثیف؛ بی ریخت، بی قواره، از مد افتاده؛ (به طعنه) بد لباس She tried to change her dowdy image by buying a fashionable new wardrobe او سعی کرد با خرید یک کمد لباس جدید شیک وجهه نا مرتبش را عوض کند.
واژگان و کلمات
گرامر زبان انگلیسی
تازه ها/ مکالمه
Nahid bs » سلام و خسته نباشید خیر با حرف اضافه on همراه نیست...
برگزیده های اصطلاحات زبان انگلیسی
تایم لاین
مطلبی موجود نیست
یادداشتآرشیو
?trust or thrust
lunch ناهار launch پرتاب کردن peak قله pick چیدن peek نگاه دزدکی trust اعتماد کردن thrust چپاندن،فروکردن infect آلوده کردن in fact در حقیقت object مخالفت کردن abject پست،ذلیل middle وسط meddle فضولی کردن dam سد damn لعنت کردن expiration انقضا expression اصطلاح dim مبهم ، کم نور deem لازم دانستن fit مناسب feat شاهکار […]
Thursday, 19 September , 2024