بایگانی‌های آموزش زبان انگلیسی - صفحه 23 از 113 - الفبای زبان
واژگان کاربردی انگلیسی (۹۲) 24 اردیبهشت 1403

واژگان کاربردی انگلیسی (۹۲)

Budget بودجه Haggle : چونه زدن Discount : تخفیف Debt : بدهکاری Profit : سود Loss : ضرر Currency : واحد پول Cash : پول نقد Interest : بهره Loan : وام Change : پول خورد Deposit : واریزکردن Bankrupt : ورشکسته Stocks : سهام Inflation : تورم Inheritance : ارثیه

چگونه بگوییم «آنقدرها» هم باهوش نیستی! 24 اردیبهشت 1403

چگونه بگوییم «آنقدرها» هم باهوش نیستی!

برای بیان کلمه ی “اونقدرها” در زبان انگلیسی میتونید خیلی ساده از “that” استفاده کنید: you are not that clever اونقدر ها هم باهوش نیستیا! you are not that important اونقدرها هم مهم نیستایا! she is not that beautiful او آنقدر هم زیبا نیست this question isn’t that difficult این سوال اونقدرها هم سخت نیست […]

ساختار گرامری « It takes + (time) + to + (verb)» 23 اردیبهشت 1403

ساختار گرامری « It takes + (time) + to + (verb)»

 It takes + (time) + to + (verb)  وقتی می خواهید به کسی بگید یک کاری چقدر زمان میبره از این قالب گرامری استفاده کنید: It takes + (time) + to + (verb) “It takes one hour to get there” “It takes forty-five minutes for me to get ready” “It takes four quarters to complete […]

آشنایی با چند واژه مصوب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی 22 اردیبهشت 1403
دو واژه بیشینه و کمینه؛

آشنایی با چند واژه مصوب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی

فرهنگستان زبان و ادب فارسی به جای واژه‌های ماکسیمم و مینیمم، دو واژه بیشینه و کمینه را پیشنهاد داده است. به گزارش الفبای زبان، روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی به‌مناسبت روز جهانی زن در ریاضیات،  واژۀ مصوّب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی  را به اشتراک گذاشته است. نگاشت (mapping, map): رابطه‌ای که هر نقطه […]

درباره فعل «to revive» 22 اردیبهشت 1403

درباره فعل «to revive»

to revive=restore to life or consciousness احیاء کردن/ زنده کردن/ دوباره خلق کردن synonyms= animate, quicken, reanimate, recreate The economy is beginning to revive اقتصاد شروع به احیاء شدن کرده. an attempt to revive steel industry  مثال تلاش برای احیای صنعت فولاد The doctors could revive him دکتر ها تونستند احیاش کنند

اصطلاح «a feast for the eyes» 22 اردیبهشت 1403

اصطلاح «a feast for the eyes»

a feast for the eyes چشم نواز/ دلربا/جذاب An especially attractive, pleasing, or remarkable sight or visual experience His newest film has such lush cinematography that it is truly a feast for the eyes جدیدترین فیلم او چنان فیلمبرداری پرآذینی دارد که واقعاً چشم نواز و زیبا است There are so many wonderful displays, pictures, […]

چند اصطلاح کاربردی/ اصطلاح «من همینم که هستم» 22 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح کاربردی/ اصطلاح «من همینم که هستم»

but no but اما و اخه ندارره for no reason همینجوری you look fishy مشکوک میزنی its as A B C خیلی راحته i am as i am من همینم که هستم

کلمه هایی که همیشه با «have» می آیند 22 اردیبهشت 1403

کلمه هایی که همیشه با «have» می آیند

کلمه هایی که همیشه با “have” می آیند :  Have a bath Have a drink Have a good time Have a haircut Have a holiday Have a problem Have a relationship Have a rest Have lunch Have sympathy حمام کردن نوشیدن (یه نوشیدنی) اوقات خوشی داشتن کوتاه کردن مو تعطیلات رفتن مشکل داشتن رابطه داشتن […]

چند اصطلاح کاربردی/ He doesn’t lift a finger 22 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح کاربردی/ He doesn’t lift a finger

He doesn’t lift a finger  دست به سیاه وسفید نمی زنه Put it down to your experience بزار به حساب تجربه ات kick a habit  ترک کردن عادت I saw a saw that saw a saw  من دیدم که ارّه ای، ارّه ای را اره کرد. (دست بالای دست بسیار است)

لغات با ریشه «vis & vid» 19 اردیبهشت 1403

لغات با ریشه «vis & vid»

ریشه “vis یا vid” در معنای “دیدن” است.نمونه لغات بیشتر با این ریشه: Video ویدئو  Visa روادید  Visible قابل رویت  Visitor بازدید کننده  Vision بینش، بصیرت  Envision تجسم کردن، در نظر گرفتن  Revision بازنگری، اصلاح  Visual بصری  Vis-a-vis چشم تو چشم Invisible غیر قابل رویت  Evident واضح ، مشهود Vista چشم انداز  Provide از قبل […]