چند واژه کاربردی و آزمونی (۹۳)
underrating: ناچیز شمردن، دست کم گرفتن obscuring: گمنام کردن، مبهم کردن، نامفهوم estimating: تخمین زدن، ارزیابی کردن falsifying: باطل ساختن، تزویر کردن، تحریف کردن sticking: چسبناک، الصاق، گیرافتادن adhering: بهم چسبیده بودن، جور بودن، طرفدار بودن refraining: برگردان، منع کردن، خودداری کردن benefiting: سود بردن، مزایا، نفع sewed: دوختن، خیاطی کردن folded: تا خوردن، بهم […]
درباره فعل «to revive»
to revive=restore to life or consciousness احیاء کردن/ زنده کردن/ دوباره خلق کردن synonyms= animate, quicken, reanimate, recreate The economy is beginning to revive اقتصاد شروع به احیاء شدن کرده. an attempt to revive steel industry مثال تلاش برای احیای صنعت فولاد The doctors could revive him دکتر ها تونستند احیاش کنند
چند اصطلاح کاربردی/ He doesn’t lift a finger
He doesn’t lift a finger دست به سیاه وسفید نمی زنه Put it down to your experience بزار به حساب تجربه ات kick a habit ترک کردن عادت I saw a saw that saw a saw من دیدم که ارّه ای، ارّه ای را اره کرد. (دست بالای دست بسیار است)
اصطلاح «Out of the woods»
Out of the woods پایان شرایط سخت و خطرناک/ خطر از سر کسی رفع شده باشد/رهایی از مشکلات The surgery went very well and he just needs to recover now, so he’s officially out of the woods عمل جراحی خیلی خوب پیش رفت و او فقط باید اکنون بهبود یابد، بنابراین خطر از سر او […]
نشانه ها و علامتهای اختصاری در زبان انگلیسی
( , ) comma کاما ( . ) period, decimal point نقطه ( ; ) semicolon نقطه ویرگول ( : ) colon دو نقطه ( ! ) exclamation mark / exclamation point علامت تعجب ( ? ) question mark علامت سوال ( ‘ ) apostrophe, prime آپوستروف ( ” ) quotation mark علامت نقل قول […]
عبارت « bad omen» به چه معناست؟
bad omen بدشگون، بد یمن A sign, either real or imagined, of ill fortune or catastrophe in the future It was a bad omen when my girlfriend broke up with me the day before my final exams زمانی که دوست دخترم یک روز قبل از امتحانات پایان ترم از من جدا شد، برام بد شگون […]
بیان زمان در زبان انگلیسی
In recent times اخیرا In time بموقع In no time فورا In earliest times در گذشته In due time در زمان مقرر At the moment در حال حاضر At present در حال حاضر At rest در موقع استراحت At leisure در موقع فراغت At once ناگهان،فورا At times بعضی اوقات So far تاکنون As of […]
جملات کاربردی (۹۱)/ We can adjust it for you
Please drive me to work لطفاً منو تا سر کار برسون In the dead of winter وسطه چله زمستون I’ll walk you out تا دم در همراهیت میکنم I would also like them to be more comfortable around the crotch area همچنین میخوام خشتکش یه خورده آزادتر باشه We can adjust it for you میتونیم […]
عباران و جملات کاربردی/I’m sorry to burst your bubble
It’s nice of you to come لطف کردید تشریف آوردید Pleasure to meet you آشنایی با شما مایه افتخاره What put that idea into your head چی باعث شد این فکر رو بکنی Mishmash قاتی پاتی I’m sorry to burst your bubble متأسفم که تو ذوقت میزنم I caught up with my friends at the […]
درباره اصطلاح «Take after»
اصطلاح take after به معنی این است که از نظر ظاهر یا شخصیت شبیه یکی از اعضای خانواده خود باشید. ?Who do you take after تو به کی رفتی؟ ?i take after my mom به مامانم رفتم. ?i take after my dad به پدرم رفتم. He takes after his mother.his mother’s side of the family. […]
Wednesday, 18 December , 2024