بایگانی‌های #اصطلاحات جالب - صفحه 82 از 92 - الفبای زبان
اصطلاح «Fall behind» 08 آذر 1402

اصطلاح «Fall behind»

Fall behind = Get behind عقب افتادن، عقب ماندن To lag, to fail to keep up  Eve fell behind in her studies and finally had to drop out of school  ایو در درس‌هایش عقب افتاد و سرانجام مجبور شد ترک تحصیل کند  If you get behind in your car payments, the finance company may repossess […]

اصطلاح «That doesn’t count» 08 آذر 1402

اصطلاح «That doesn’t count»

That doesn’t count اون حساب نیست. اون قبول نیست. کافی نیست. (اون عملی که انجام دادی) به درد نمیخوره، جبران نمی‌کنه.   That course does not count towards your degree این درس جزو واحدهای ضروری برای گرفتن مدرکت به حساب نمیاد. “اون قبول نیست”  I did five pushups today + That doesn’t count! You need […]

اصطلاح «Butt of a joke» به چه معناست؟ 08 آذر 1402

اصطلاح «Butt of a joke» به چه معناست؟

Butt of a joke هدف شوخی؛ شخص یا موضوع مورد تمسخر یا تمسخر   I was the butt of the joke یعنی من محور جوک بودم. شوخی، من رو هدف قرار داد. من موضوع خنده بودم. My big brother loves to tease me—every time he opens his mouth, I’m the butt of the joke برادر […]

اصطلاح «On fire» 07 آذر 1402

اصطلاح «On fire»

on fire=to be doing something really well منظور از این اصطلاح این است که کسی عملکرد بسیار خوبی دارد/یا احساسات شدیدی را تجربه می کند Our pitcher was on fire in the last inning. He struck out three batters in a row Did you hear the guitarist in the last song? He was on fire! […]

واژگان ضروری پیشرفته (۳)(تافل) 06 آذر 1402

واژگان ضروری پیشرفته (۳)(تافل)

aptly بطورمناسب، ازروی لیاقت، مستعدانه demonstration نمایش، تظاهرات، نشان دادن deviate منحرف شدن، پرت شدن، انحراف ورزیدن ingredients مواد تشکیل دهنده، اجزاء involuntarily بی اختیار، بدون اراده، بطور غیر ارادی marvel معجزه، اعجاز، تعجب، شگفتی moderate متوسط، معتدل، میانه، متعادل، مناسب motivate تحریک کردن، برانگیختن، تشویق کردن odd عجیب و غریب، غیرعادی، فرد profuse فراوان، […]

واژگان پیشرفته ضروری (۲)(تافل) 06 آذر 1402

واژگان پیشرفته ضروری (۲)(تافل)

acknowledge تصدیق کردن، قبول کردن، تأیید کردن، قدردانی کردن، اعتراف کردن   acquire بدست آوردن، پیدا کردن، حاصل کردن، آموختن   adage ضرب المثل، مثل، پند   assimilate وفق دادن، جذب کردن، شبیه ساختن، تلفیق کردن   assortment دسته، ترتیب، طبقه بندی، دسته بندی   caliber استعداد، گنجایش، کالیبر، قطر گلوله   condensed متراکم، فشرده، […]

اصطلاح «offer condolences» به چه معناست؟ 06 آذر 1402

اصطلاح «offer condolences» به چه معناست؟

offer condolences ابراز همدردی و تسلیت to convey sympathy to the family or friends of someone who’s died We offer our condolences to you and your family on your tragic loss ضایعه غم انگیز شما را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض می نماییم ?How do you say offer condolences Example condolence messages …I’m […]

مهم نیست… 06 آذر 1402

مهم نیست…

No matter how hard I try مهم نیست چقدر سخت تلاش کنم. No matter how you feel مهم نیست چه احساسی داری. No matter how lonely I feel مهم نیست چقدر احساس تنهایی می کنم. Now matter how awful he is مهم نیست چقدر افتضاحه. No matter how old I am مهم نیست چند سالمه. […]

جملات زیبای انگلیسی (۷) 06 آذر 1402

جملات زیبای انگلیسی (۷)

“I used to walk into a room full of people and wonder if they liked me. Now I look around and wonder if I like them” “من قبلاً وارد اتاقی پر از مردم می شدم و فکر می کردم که آیا آنها مرا دوست دارند یا خیر. اکنون به اطراف نگاه می کنم و فکر […]

اصطلاح «offer an explanation» به چه معناست؟ 06 آذر 1402

اصطلاح «offer an explanation» به چه معناست؟

offer an explanation=to explain why something was done توضیح یا توجیه درباره کاری که انجام داده ایم/ذکر ادله برای انجام کاری   The company hasn’t offered any explanation for its decision to close the factory این شرکت هیچ توضیحی برای تصمیم خود برای تعطیلی کارخانه ارائه نکرده است They refused to offer a proper explanation […]