بایگانی‌های #اصطلاحات جالب - الفبای زبان
اصطلاح bad temper ۱۷ آبان ۱۴۰۴

اصطلاح bad temper

He became bad-tempered and we argued constantly

فعل عبارتی «Rack up» ۱۳ آبان ۱۴۰۴

فعل عبارتی «Rack up»

  Rack up جمع کردن یا دستیابی به چیزی، معمولاً یک امتیاز یا مقدار/ ( در مسابقه – امتیاز) کسب کردن، نایل شدن، دست یافتن   He’s RACKED UP a number of convictions for speeding او به دلیل سرعت غیرمجاز محکوم شده است rack up massive expenses هزینه های انبوه روی دست کسی یا جایی […]

اصطلاح «Getting cold feet» ۱۳ آبان ۱۴۰۴

اصطلاح «Getting cold feet»

Getting cold feet شک کردن در تصمیم انجام کاری. پشمان شدن از انجام کاری. ترسیدن از سختی کار و دچار شک و شبهه شدن The burglar has got cold feet, when the dog started barking وقتی سگ شروع به پارس کرد سارق از انجام کارش دو به شک شد Veronica gets cold feet once again […]

صفت های متضاد در انگلیسی ۱۳ آبان ۱۴۰۴

صفت های متضاد در انگلیسی

صفت های متضاد در انگلیسی  Same = همانند Different = متفاوت  Clean = تمیز Dirty = کثیف  Dry =خشک Wet = خیس  Far = دور Near = نزدیک  Alive = زنده Dead = مرده  Best = بهترین Worst = بدترین  Bitter = تلخ Sweet = شیرین Calm = آرام Nervous = عصبی

اصطلاح «Tit for tat» به چه معنی است؟ ۱۲ آبان ۱۴۰۴

اصطلاح «Tit for tat» به چه معنی است؟

    Tit for tat این به اون در! Meaning: actions done intentionally to punish other people because they have done something unpleasant to you An eye for an eye چشم در برابر چشم! Quid pro quo عوض – پاداش There’s a quid pro quo for everything in politics; you’ll soon learn that به زودی خواهی […]

اصطلاح «being hampered by something» ۱۲ آبان ۱۴۰۴
استفاده در ساختار مقاله نویسی و رایتینگ؛

اصطلاح «being hampered by something»

 استفاده از این ساختار در مقاله نویسی و Writing امتیاز شما را بسیار بالا می برد. being hampered by something بوسیله چیزی مختل شدن یا با مانع مواجه شدن being hampered by bad weather تحت تاثیر آب و هوای بد قرار گرفته است

اصطلاح «مرغِ همسایه غازه» ۱۲ آبان ۱۴۰۴

اصطلاح «مرغِ همسایه غازه»

The grass is greener on the other side other people always seem to be in a better situation than you, although they may not be این اصطلاح به این اشره دارد که اغلب دارایی دیگران از دارایی خود فرد، جذاب‌تر و بهتر به نظر می‌رسد/ اصطلاح خودمانی مرغ همسایه غاز است. Our bookkeeper always imagined […]

اصطلاح «cast a spell» به چه معنی است؟ ۱۲ آبان ۱۴۰۴

اصطلاح «cast a spell» به چه معنی است؟

cast a spell=to use magic to male something happen جادو کردن-طلسم کردن Merlin waved his magic wand and cast a spell مرلین عصای جادویش را تکان داد و طلسم کرد

چند اصطلاح کاربردی/ «Let the cat out of the bag» ۱۲ آبان ۱۴۰۴

چند اصطلاح کاربردی/ «Let the cat out of the bag»

Let the cat out of the bag لو دادن؛ رازی را فاش کردن Put in a good word for me سفارش منو بکن   You look familiar آشنا به نظر میرسی   Long story short کوتاه بگم Way to go دمت گرم

اصطلاحات کاربردی با “break” ۱۰ آبان ۱۴۰۴

اصطلاحات کاربردی با “break”

Break a record رکورد زدن Break somebody’s heart شکستن دل Break the news to somebody خبر داغ “به کسی دادن” Break the ice شروع مكالمه و گفتگو با شخص غريبه كه دفعه اول ملاقات مى كنيم Break the silence شکستن سکوت