بایگانی‌های اصطلاح و عبارات - صفحه 10 از 12 - الفبای زبان
چند واژه درباره جاسوسی 08 آذر 1402

چند واژه درباره جاسوسی

clandestine مخفی- سری human sources جاسوسها  electronic sources of espionage جاسوسی از طریق شنود، ویروس و غیره espionage جاسوسی espionage service سرویس جاسوسی

اصطلاح «Fall behind» 08 آذر 1402

اصطلاح «Fall behind»

Fall behind = Get behind عقب افتادن، عقب ماندن To lag, to fail to keep up  Eve fell behind in her studies and finally had to drop out of school  ایو در درس‌هایش عقب افتاد و سرانجام مجبور شد ترک تحصیل کند  If you get behind in your car payments, the finance company may repossess […]

واژگان ضروری پیشرفته (۳)(تافل) 06 آذر 1402

واژگان ضروری پیشرفته (۳)(تافل)

aptly بطورمناسب، ازروی لیاقت، مستعدانه demonstration نمایش، تظاهرات، نشان دادن deviate منحرف شدن، پرت شدن، انحراف ورزیدن ingredients مواد تشکیل دهنده، اجزاء involuntarily بی اختیار، بدون اراده، بطور غیر ارادی marvel معجزه، اعجاز، تعجب، شگفتی moderate متوسط، معتدل، میانه، متعادل، مناسب motivate تحریک کردن، برانگیختن، تشویق کردن odd عجیب و غریب، غیرعادی، فرد profuse فراوان، […]

برخی اصطلاحات مربوط به رانندگی 06 آذر 1402

برخی اصطلاحات مربوط به رانندگی

مراقب حیوانات باشید  Beware of the animals احتیاط  Caution خطر مرگ Danger of death دور زدن ممنوع No U – Turn توقف ممنوع No waiting ممنوع Forbidden خیابان یک طرفه One – way street ورود ، راه ورود entrance خروج ، راه خروجی exit ورود آزاد است Free admittance ورود ممنوع admittance forbidden جاده اختصاصی […]

Get the hell out of here 13 آبان 1402

Get the hell out of here

Get the hell out of here برو گم شو، گورت رو گم کن؛ گور (خود را) گم کردن، رفتن گم شدن  They must pack up and get the hell out of here  باید اسباب‌هایشان را جمع کنند و بروند گم شوند.    Let’s get the ball out of here, before any shooting starts بهتر است […]

Long story short 23 مهر 1402

Long story short

Long story short خلاصه داستان/ مفید و مختصر گویی در زبان بریتیش برای اینکه مختصر گویی کنیم و بحث را خلاصه و مفید کنیم از این اصطلاح استفاده می کنیم. در انگلیسی آمریکایی برای این اصطلاح to make a long story short را استفاده می کنیم. to make a long story short

اصطلاح جبران می کنم 23 مهر 1402

اصطلاح جبران می کنم

come clean with me با من رو راست باش I will make amends جبران می کنم

اصطلاحات با cut 17 مرداد 1402

اصطلاحات با cut

Cut to the chase برو سر اصل مطلب Cut the crap مزخرف نگو what’s my cut? سهم من چقدره؟ Cut it out ول کن ، بس کن Cut corners میانبر زدن، ماست مالی کردن Cut down کم کردن، کاهش دادنCut up ریز ریز کردن Cut out  جدا کردن Cut in وسط حرف کسی پریدن Cut […]

چند اصطلاح کاربردی (۷۹) 31 تیر 1402

چند اصطلاح کاربردی (۷۹)

Are you high? بالایی؟چیزی زدی؟یک اصطلاح عامیانه است که وقتی طرف مقابل چیزی میگه یا یه جوری رفتار میکنه که  انگار حالت طبیعی نیست زبونم بند اومدWords fail me CUT TO THE CHASE vs BEAT AROUND THE BUSH ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣معنی و معادل اصطلاحCUT TO THE CHASE سر اصل مطلب رفتن، حاشیه نرفتن، صاف سراغ اصل موضوع […]

چند اصطلاحات پلیسی 31 تیر 1402

چند اصطلاحات پلیسی

hands upدستا بالا Don’t moveتکون نخور hit the dirtبخواب رو زمین hand over your gunاسلحه ات رو تحویل بده frisk himجست و جوی بدنیش کنین/بگردینش spread themدست و پات رو باز کن bandit territory شهر هرت